از ی شهر دیگ اومده و اینجا با برادرشه دوساله با خواهرم عقد کردن ی آدم با سیاست و زرنگی و چشم دیدن چیزیو نداره آیفون خریدم میگه گرون خریدی فلان میشه ضرر کردی خودش از کار بیکار شد شریکاش انداختن بیرون اومد با بابام شریک شد خودشو آدم پولدار و خفنی میدونه بارها هم ب من توهین کرده درمورد همه چییی میگه من میدونم ی آدم نچسبیه من خوشبختی خواهرمو میخام امیدوارم بذاره بره شهرشون پدرمادرم هم دوسش دارن نمیدونن چ خبره خلاصه حس خوبی ندارم