سلام صبحتون بخیر
من یه مادربزرگی دارم که مامانم رو اصلا بزرگ نکرده و فقط به دنیا آورده و بعدها پیداش میشه
سالی یه بار ممکنه بیاد چند روزی خونمون بمونه شایدم نیاد چون خونش دوره
اما اصلا مهر و محبتی ازش بهمون نمیبینم و انقدر این چند روز تو خونه معذبم که نگو
هر کاری میکنم زل میزنه بهم و خیره میشه بهم
آدم بدی نیست ولی خسته شدم و از روزی که اومده مامانم هم خیلی عصبیه و سر من خالی میکنه
بخاطر همین منم ازین زن متنفر شدم و دارم خدا خدا میکنم زودتر بره فقط
ببخشید سر صبحی غرغرامو اینجا آوردم دیگه