ننه شوهره دیگه منم خیلی باهاشون خودمونی حرف میزدم و این تکیه هارو می‌شنیدم الان وقتی میرم خونشون لال میشم اونا حرف میزنن و من می‌شنوم اصن از خودم و شوهرم هیچی تعریف نمیکنم ک بخوان بهم تیکه بندازن
وای حسودی چیه پسرشع ب شوخی گفته بچمو چرا بیدار کردی جنایش میکنن جو میدن
چرا منم
حس کردم لوس بازیه...
من از مجردی هم حالم بد بود مادرمم بیدار نمیکردم کلا عادت ندارم حتی بیدار باشه شوهرم بگم پاشو برام آب بیار
اسی سخت نگیر عزیزم مادره شاید یه لحظه واسه بچه ش دلش یجوری شد اون لحظه به ذهنش نرسید که ممکنه تو ناراحت شی یا اون بچه بچه پسرشم هست
بیخیال شو فکرشو نکن عزیزم تو بارداری این حرصا رو نخور
من خودمم اگه اینو میگفتم احتمالا مادرشوهرم همین واکنش و نشون میداد با شوخی و خنده بگذر بره
بهتره باهاشون رسمی باشی و کمتر صحبت کنی . بخصوص اتفاقات بین خودت و همسرتو هیچ وقت نگو
بی خیال شو و به روت نیار . دفعه بعد چیزی براشون تعریف نکن یا با سیاست تعریف کن . من خودم خیلی خیلی ساده و بی سیاست هستم . اما وقتی ماجرای بارداری و زایمانم تعریف کردم چه سختی ها کشیدم خواهر شوهرم گریه می‌کرد !
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
