مدتیه اصلا شوهرم و دوست ندارم به حدی ازش بدم میاد که کوچکترین حرفاش حتی حرفهای عاشقونش به شدتتتتتت عصبیم میکنه اصلا نمیتونم بهش عشق بدم از رابطه متنفر شدم (البته که اونم رابطه بیش از حد میخواد )
با وجود یه بچه کوچک واقعا یه انتظارایی داره که عصبی میشم
انتظار داره مثل قبل باشم
ولی من اصلا نمیتونم هر چقدر زور میزنم دوباره محبت کنم اصلا نمیشه نمیدونم چرا اینجوری شدم
افسردگی
شاید افسرده شدی عزیرم
اختلاف جدی دارین با هم؟
بچتون چند وقتشه؟
شوهر منم دیشب میگفت قبلا خیلی حرف میزدی ولی الان چرا انقدر ساکتی؟
گفتم شاید قبلا بیشتر به حرفام اهمیت میدادی!
طبیعیه
چون تو این سن بچه تمام انرژی و وقت مادر رو میگیره
متاسفانه اکثر آقایون متوجه نمیشن.
خونه هم نیستن ببینن از صبح تا شب که بیان چقدر برای بچه وقت و انرژی میذاریم.
از شانس میان خونه بچه خیلی آروم و خوبه😂
بخاطر همین انتظار دارن همه چی مثل قبل باشه ولی مادر دیگه نه انرژی داره نه حوصله فقط دلش میخواد یکی چند دقیقه بچه رو مواظبت کنه که مادر بتونه استراحت کنه.
وقتی این رفتار حمایتی رو نمیبینه دلسرد میشه
حالت خرابه😬
