مجرده ۴۰ سالشه جایی نمیره اصلا اصلا
تو خونه یا میخوابه یا فیلم میبینه یا کتاب میخونه یا باماها دعوا میکنه یا کار خونه میکنه
هیچ دوستی نداره با هیشکی هم صمیمی نیس
حتی عید هم جایی نمیره
فقط تو عروسی و مراسمات ما بود
خونه مادربزرگش نمیره خونه خاله و عمه و عموش نمیره
خونه همسایه ها نمیره خونه خواهرش برادراش نمیره
حتی باما که تو یه ساختمونیم دو سه ماهیه نیومده
خرید و اینا هم نمیره هرچی بخواد مادرشوهرم میخره مگه بخواد لباس مجلسی اینا بخره خودش بره
مریض هم نمیشه یه دکتر بره
فقط شوهرم هر دو سه ماه یکبار میبرتش امامزاده اونموقع میاد بیرون