سلام بچه ها من چن ساله اینجا کاربری دارم ولی رمز عبورم و یادم نمیومد مجبور شدم اکانت جدید بسازم
امروز سر یه چیز خیلییی پیش پا افتاده با نامزدم بحثم شد 5 ماه نامزد و 20 روزه ک عقد کردیم
سر این ک شبا دیر میخابم و اینستا میچرخم بحثمون شد کار ب جای باریک کشید هی اون ی چیز گفت من ی چیز گفتم تا این ک گفتم شعور نداری گفت تو داری ب منم بده منم گفنم لیاقت نداری اونم گفت لیاقتم تو بودی منم گفتم از سرتم زیادم
همین
بعد از این انقدددد عصبانی شد ک چن بار نزدیک بود تصادف کنیم انقد دعوا بالاگرفت که حلقه رو در آورد انداخت رو داشبورد ماشین
بغض کرده بود صداش گرفته بود خیلییی حالش بود
کلا همیشه میگ تو وقتی عصبی میشی هرچی دلت میخاد میگی
امشبم هرچی من گفتم منظوری نداشتم از این حرف عصبی بودم خاستم فقد جوابت بدم قبول نمیکرد میگفت من میخام بدونم چی برا تو کم گذاشتم منو با کی مقایسه میکنی چی تو ذهنته ک فک میکنی من لیاقت تو رو نداشتم حالا برو لیاقتت و پیدا کن.. خلاصه هرچی من گریه کردم هرچی گفتم معذرت میخام گفت من این حرفت فراموشم نمیشه
وقتی منو رسوند در خونه ک برم لباس عوض کنم بیام برسونتم سر کار وقتی برگشتم نشستم تو ماشین دیدم حلقه رو دستش کرده ولی اصلا اشتی نکرده بود گقت ی مدت میخام نبینیم همو
مشکل اینجاس ک ما هرروز همو میبینیم اگ فردا همو نمیبینم خانواده من میفمن مسعله بینمون حاد هست ی جورایی خانواده منم درک نمیکنم ک بین همه دعوا پیش میاد سریع بزرگ میکنن مسعله رو برا همین نمیخام بفمن
بعدم منو گذاشت سر کار و این پیاما بینمون رد و بدل شد الان میزارم