بچه ها خاطرات خنده دار از بچه هاتون تعریف کنید بخندیم
من خودم سه قلو هام هنوز 4ماهشونه خاطره خنده دار زیاد ندارن(اصلا نمیتونن خاطره داشته باشن) بگید یکم خاطره شاد شیم
یادم نمیاد 🫤
چیز چندش نام هم بگم قبوله😂😂🫢
خدا حفظشون کنه
خیلییی سخته ۳ تا بچه
دخترم یک سال و نیم هست پوشک نکرده بودمش تابستون بود داشتم خونه تکونی میکردم همه فرسا و موکتا ریخته بودم بیرون که بشورم. سرامیکارو مثل چی سابیدن اومدم بشینم دیدم دخترم یه چیزی گرفته دستش بدو داره میاد طرف من با جیغ😂😂 فکر کردم چی پیدا کرده آورد با ذوق گذاشت تو دست من🤦🏼♀️🤦🏼♀️ پی پی کرده بود برداشته بود آورده بود به من تحویل بده😂😂 تا دوروز نمی‌تونستم هیچی بخورم
من یکی یادم اومد
آقا من احساس بارداری کردم به مامانم گفتم گفت برو ازمایش رفتم ازمایش رفتم دیدم اقا مثبته بعد عمم دکتر زنان زایمانه رفتم اونجا و بعد از کلی دکتر فهمیدیم 3قلوعه رفتم به شوهرم بگم اقا چشمت روز بد نبینع تازه ازدواج کرده بودیم یک کیک خریدم 3تا شمع گذاشتم روش و 3تا جوجه اردک پلاستیکی گذاشتم تو جعبه(از این تو حموم ها)گفت چی شده باز کرد دید اردکه گفت چی شده اها دستت درد نکنه میدونستی من عاشق اردکم؟گفتم ها؟
گفت قبچه داری گفتم اره گفت دختر یا پسر
گفتم نمیدونم هنوز بنظرت قراره چند نفر شیم
گفت3تا؟
گفتم نه 5تا
قیافش هیچوقت یادم ننمیره. از تعجب....
اولین بار که پسرم به صابون گفت ماموش خیلی خندیدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
