هفته پیش که رفتم دانشگاه ، یه لحظه آزمایشگاه خلوت شد مشغول انجام کارم بودم که یه لحظه دیدم اومد و با ناراحتی و حس پشیمونی گفت من نتونستم فراموشت کنم و ...
با اینکه هنوزم دوسش دارم اما توجهی نکردم چون خیلی درحکم نامردی کرد، بعدش بهش گفتم من دیگه نمیخوامت
وقتی اینو گفتم داشتم آتیش میگرفتم چون دوسش دارم اما واقعا دیگه نمیتونم قبولش کنم.
نظرتون نسبت به کارش چیه؟