قبول دارید شناخت باید اولویت باشه بعد علاقه؟
خود‌شناسی و اینکه خودتون چجور شخصیتی یا ایراداتی دارید تا بتونید درمان یا معیار بندی کنید خیلی مهمه.
این پست تبلیغاتی نیست ، چون مسائل اینجارو میخونم و میبینم چقدر آدما در ارتباطاتشون در رنج هستن ،خواهرانه و دوستانه تاپیک زدم.
۲ تا کتاب معرفی میکنم که به ازدواج خودم و حتی روابطت پیرامونم کمک بزرگی کرده. ( همچنین شناخت خودم)
اسم کتابا ؟
ازدواج که به خاطر علاقه نیست
به خاطر فرار از تجرده
اکثر ادما ازدواج میکنن که فقط مجرد نباشن پس براشون مهم نیست شناخت و تفاهم و علاقه هست یا نه
(کتاب عشق ویرانگر) از دکتر براد جانسون و دکتر کلی موری
کتاب (شخصیت عصبی زمان ما )از کارن هورنای
نشد عکسشون رو آپلود کنم. داخل گوگل سرچ کنید
اخه اونی که ازش شناخت دارن و مورد خوبیه باهاشون ازدواج نمیکنه که
مثلا یه دختر فقط بین خواستگاراش میتونه انتخاب کنه و همشون ممکنه ادمای سمی باشن
یا یه پسر فقط میتونه با دخترایی که حاضرن زنش بشن ازدواج کنه و هیچکدوم ممکنه مناسبش نباشن
و ادما در اخر یا مجبورن مجرد بمونن یا با یکی از همونا ازدواج کنن
متاسفانه کیس خوب پیدا نمیشه و هرچقدرم که ادم اگاه باشه وقتی کیس خوبی براش وجود نداشته باشه فایده نداره
بله تا حدودی صحبت شما درسته.
ازدواج سنتی این موارد رو داره ولی در دوران نامزدی هم میشه گوش به زنگ بود و نشانه ها رو دید.
مسئله اینجاست خیلی از ازدواج های اینجا از قبل باهم دوست بودن ولی علاقه گاهأ چشمای آدمارو میبنده و نمیذاره در مسئله شناخت عمیق بشن. کتاب عشق ویرانگر طرز برخورد با شخصیت سمی رو هم آموزش میده (حتی به درد بعد از ازدواج هم میخوره
)
فقط هم انتخاب همسر نیست حتی در روابط پارتنری هم میشه لحاظ کرد.
انتخاب همسر مشورتی داشتم
