داشتم با مادرشوهر یکی صحبت میکردم از اشناهای دوره داشت پیش یکی دیگه هی بد عروسشو میگفت حالا کاری به این ندارم که خب کار این مادرشوهر خیلی زننده و زشته من با کلیت داستان کار دارم
این خانم 43 سالشه بچه ندارن مدتی انگلیس بود اومده ایران
میگفت یه لیوان تکون نمیده میاد خونه ما حتی بطری یه لیتری رو بر نمیداره میگه وای چقدر سنگینه و سخته
کل ده روز خونه مادرشوهرش بود حتی لیوان چایش رو نشست تا این حد
همسرشم عین پروانه دورش میگرده
اینم بگم اقا کار تئاتر میکنه و خانمه خونه داره یه لیسانس داره یه خانم قد بلند خوش هیکل با چهره معمولی هست ولی خیلی ناز داره