2777
2789
عنوان

شما بودید چیکار می کردید

164 بازدید | 19 پست

سلام . صبح تون بخیر 

چند وقت دیگه عروسی منه و به همراه همسر ، مادر شوهر ، خواهرم و مادرم رفته بودیم برای رزرو تالار .


بعد خانواده همسرم برای شام عروسی مرغ رو انتخاب کرده بودن و مادر من داشت از تالار دار سوال میکرد که غذا های دیگه چند در میاد .


وزیری چند در میاد 

خورشت و رولت چند در میاد 


خلاصه سوال میکرد .

بعد مادر شوهرم با پر رویی تمام رو کرد به مادر منو گفت که مجلس خودمون هست و خودمون می دونیم چیکار کنیم . 

یعنی داشت بهش میگفت تو دخالت نکن .

انقد لحنش بد بود که حتی تالار دار هم سرخ و سفید شد و شوهرم سر شکسته .


شما بودید چه برخوردی از خودتون نشون می دادین ؟

ای کاش انسان ها همون قدر که از ارتفاع می ترسند ؛ کمی هم از پستی هراس داشتند . 🌺 

یعنی مادرم بنده خدا انقد ناراحت شد که خدا می‌دونه . جلو چند نفر آشنا و غریبه کوچیکش کرد 

ای کاش انسان ها همون قدر که از ارتفاع می ترسند ؛ کمی هم از پستی هراس داشتند . 🌺 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من بودم از اول‌بجز خودم و‌شوهرم کس دیگه ایی رو‌دنبال خودم‌راه نمینداختم الانم که اینجوری شده مادر شوهرمو‌مجبور‌میکردم‌از مادرم‌عذرخواهی کنه نه به خاطر مادرم بلکه به خاطر خودم چون شان خانوادت که بیاد پایین توام راحت توسری خور‌اونا‌میشی‌

بعلت اینکه بسیار رو مامانم حساسم وجوش میارم سریع جوابشو میدادم میگفتم دیگه بفرمایبد بگید که مجلس خودتونه عروسم تشریف نیاره چه حرفیه تو هر چیزی نظر دادن مهمه من نمیدونم چطور سنتون رفته بالا ولی نمیدونید نظر دیگرانم بپرسین واینحرفا میشسنم مینداختمش رو بند مثل خودش سلیطه باش

.                                                           

مامانتم میگفت آره از گداگودول بازی شما خبر دارم برا نامزدی اون یکی دخترم میپرسمم 

          بی حوصله ام ... چنان که غم می ریزد                                                                                                                                           یک لحظه اگر تکان تکانم بدهند                                               ..🚶‍♀️...🚶‍♀️     ...            🚶‍♀️        ...                      🚶‍♀️              

اگر دختر عاقلی بودی فقط خودت و همسرت میرفتی برای رزرو تالار چون شما دوتا مهمین

اگر خرج عروسی پدرشوهر میده مادرشوهر بیاد 

و در مورد اینجوری حرف زدن واقعا اشتباه کرده سرسنگین میشدی باهاش میگفتی مادرم همه کس من جای من حق نظر داره و چند روزی باسرسنگینی باهاش رفتار کن

من اگه بودم باید شام عروسی عوض میشد شده عروسی بر پا نمیشد شام مرغ نبودولی نمیدونم تو باید چیکار کنی


می‌دونی شوهر من دست تنها داره عروسی برگزار می‌کنه و تعداد مهمان هم زیاده . 

اگه لج میکردم ؛ فقط ضررش به شوهر خودم می رسید . چون مادرش اینا با اینکه دارن اما اصلا کمک نمی کنند ‌. فقط دستور می دن .


شوهرم از مادرم خیلی معذرت خواهی کرد و گفت اخلاق مادر من تنده ‌. شما به دل نگیر . 

منم که چیزی نگفتم به خاطر این بود که اوقات تلخی دم عروسی پیش نیاد . 

البته از اینکه جوابش رو ندادم پشیمان هستم . 

فقط بعدش تنها کاری که تونستم انجام بدم این بود که بارها زنگ زد و کار داشت با من . اما من جواب ندادم و بعدش هم خودم زنگ نزدم 

ای کاش انسان ها همون قدر که از ارتفاع می ترسند ؛ کمی هم از پستی هراس داشتند . 🌺 
اگر دختر عاقلی بودی فقط خودت و همسرت میرفتی برای رزرو تالار چون شما دوتا مهمیناگر خرج عروسی پدرشوهر ...


آره واقعا بهتر بود دو نفره می رفتیم .

یک بار هم دو نفره رفتیم اما بعدش مادرش بهش گفته که ازت راضی نیستم . تو منو برای انتخاب تالار نبردی و کلی سرش غر زده


بعد شوهرم گفت فردا مادرم همراه ما میاد . منم گفتم پس منم با آبجی و مادرم میام . 

فکر نمی‌کردم بخواد انقد بیشعور بازی در بیاره . 

ای کاش انسان ها همون قدر که از ارتفاع می ترسند ؛ کمی هم از پستی هراس داشتند . 🌺 
مامانتم میگفت آره از گداگودول بازی شما خبر دارم برا نامزدی اون یکی دخترم میپرسمم

ایول چه جوابی 😁


خودشون یک هزار تومن کمک نمی کنند . فقط احساس رییس بودن می‌کنه 

ای کاش انسان ها همون قدر که از ارتفاع می ترسند ؛ کمی هم از پستی هراس داشتند . 🌺 
بگو شوهرت بگه بهش معذرت خواهی کنه از مادرتون

خیلی زن یک دنده ای هست . 

خود شوهرم میگه که این مادر من از اول همین طور بوده .

به شدت به شدت و به شدت مغرور . 

بارها منو ناراحت کرده اما اصلا اهل عذر خواهی نیست 


منم به شوهرم گفتم که پس من حالا که دیگه حرمت مادرم رو شکسته نه جواب تلفنش رو میدم نه اجازه میدم سر جهاز چیدن بیاد . 


شوهرم میگه مامانم بمیره هم عذر خواهی نمیکنه 

گفتم پس تنها بمونه . براش بهتره 

ای کاش انسان ها همون قدر که از ارتفاع می ترسند ؛ کمی هم از پستی هراس داشتند . 🌺 
آره واقعا بهتر بود دو نفره می رفتیم .یک بار هم دو نفره رفتیم اما بعدش مادرش بهش گفته که ازت راضی نیس ...

وقتی گفته راضی نیستم باید میفهمیدی بیشعوره از الان به شوهرت بگو بااین شناختی از مامانت داریم تصمیم هایی به زندگیم مربوطه رو خودمون دوتا بگیریم 

بعلت اینکه بسیار رو مامانم حساسم وجوش میارم سریع جوابشو میدادم میگفتم دیگه بفرمایبد بگید که مجلس خود ...


بقیه هم بهم می گن که جلو مادر شوهرت در بیا این درسته تو رو بعدا قورت میده 

اما خب من تا الان به خاطر همسرم ملاحظه کردم . گفتم هر چی باشه مادرشه . به خاطر شوهرم تحمل میکنم 

اما این کار آخرش دیگه نهایت بی حرمتی کردن بود . 


حالا خودم که متأسفانه جوابش رو ندادم اما خواهرم بهش گفت والا خرج عروسی رو تمام و کمال داماد داره میده نه شما . 

مجلس شما نمیشه . صاحب مجلس داماده 

منم که فعلا هر چی زنگ میزنه که بیاین جهاز بچینیم جوابش رو نمیدم . 

می‌خوام فقط خودم باشم و مادرم و خواهرم 


ای کاش انسان ها همون قدر که از ارتفاع می ترسند ؛ کمی هم از پستی هراس داشتند . 🌺 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792