من فاصله دارم باهاشون ی شهر دیگن
اما وقتی میرم خودم تا میتونم کاراشونو میکنم
چون مامانم اهل کار کردن نیست و مجبورم خودم از پیش شوهرم در بیام با پدرم
همه چیش به گردن من و بابامه
حتی مامانم در حد ی تخم مرغ شکستنم از جاش حرکت نمیکنه یکسره هم درگیرم باهاش بابت این موضوع