حدود سییزده سال پیش بابام گوشی خریده بود..بعد هرچی مسیج میومد یا میس کال داشت و همون لحظه پاک میکرد یعنی همیشه هیستوری و این باکسش خالی بود😂😂میگفت گوشی سنگین میشه خراب میشه😲😲😲😲😂😂😂دورش بگردم من چقد ساده بود😂😂
هی زور میزدیم حجم پیامک از یکی تجاوز نکنه، فاصله حروف روبرمیداشتیم، مخفف میکردیم، سلام و احوال پرسی ...
😂😂😂 من الانم اونجوریم😕😅
امیدوارم چون ترو دارم اگر روزی دختری داشتم به او می گفتم عاشق مردی نباش که مذهبی است؛ مردی که از ترس خدا تو را با اکراه میخواهد. زیرا روزی توبه می کند و سنگت می زند.عاشق مردی نباش که بی قید است؛ مردی که هیچ را مقدس نمی داند. زیرا روزی همه چیز را انکار می کند؛ تو را، عشق را، حتی خودش را. و رهایت می کند...اگر دختری داشتم به او می گفتم همیشه مرد های معمولی عشق های بهتری میسازند...مردهایی مثل پدرت💜💑
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
تازه ایرانسل اومده بود از این خط دائمیا ۱۵۰هزارتومن بود من اول دبیرستان بودم یه گوشی و سیم کارت خریدیم سیم کارتش هنوز آماده نشده بود فقط گوشی k310 رو داد بهمون یه بند موبایل هم خریدیم فرداش من گوشی بدون سیم کارتو انداختم گردنم بردم مدرسه از زیر مانتو زنگ تفریح به دوستام گفتم گوشی گرفتم اونا هم جمع شده بودن دورم که گوشی رو ببینن . همشم میکفتم بسه دیگه متفرق شید الان ناظم میفهمه خخخ
من فکر کنم سال 83-84 بود من گوشی نداشتم دبیرستانی بودم ولی دوستام چند نفرشون داشتن و یواشکی مدرسه میوردن ما سه نفر بودیم با هم راه مدرسه رو میرفتیم منم که گوشی نداشتم چیزی هم ازش نمیدونستم هی اون دو تا کلاس میزاشتن و با هم جوری حرف میزدن که من مثلا نفهمم منم غرورم اجازه نمیداد بپرسم هی به هم میگفتن آره دیدی با مادون قرمز ریختم این خیلی خوبه فلانه منم هنگ کرده بودم خدایا مادون قرمز چیه میدونستم حتما برای گوشی هست ولی چی بوده کجای گوشی نمیدونستم بعدا فهمیدم بله چی هست این مادون قرمز . چون تازه خریده بودن هی برای من کلاس میزاشتن
خدایا شکرت خودت مراقب همه چیز باش بارالها من که از دستم جز دعا کاری بر نمیاد.دوستت دارم خدا جونم هیچ کس رو ناامید نکن بارالها
بابای من عند نمکه...پسرعموم و کلا هرکی واسش جوک و متنای باحال میفرستادن اونم میخوند و همون لحظه پاک میکرد و جواب میداد ؛جالب بود...همین😂😂😂😂نهایت سعیشو میکرد ک کمتر از دکمه های گوشی استفاده کنه😂😂😂😂هفته ای ی بارم با الکل پاک میکرد گوشیسو😩😩البته الانم همونجوریه😥😥😥
من سال ۸۴ مامانم برام موبایل خرید از این سامسونگا که وقتی زنگ میخورد انگار یه پروژکتور روشن شده بسسسکه صفحش نور داشت از صدای زنگشم نگم بهتره انقدر که بلندو داغون بود
تک گرفتن هم جزو افتخاراتمون بود مسابقه میذاشتیم
هر کس زِخزانه برد چیزی،گفتند مبر که این گناه است،تعقیب نموده و گرفتند!دزد نگرفته پادشاه است.....
سال ۷۹ مامانم با عمم قهر بود خیلی وقت بود بعد شوهر عمم واسه عمم گوشی خریده بود همون روز که گوشی گرفته بود پاشده بود اومده بود خونه ما مثلا آشتی کنه به پسرش هم سپرده بود بهش زنگ بزنه پسرش هم همش زنگ میزد اینم داد میزد میگفت الوووو آنتن نمیده خلاصه بخاطر نشون دادن گوشی بعد ۲سال آشتی کردن
دایی اولین نفر تو فامیل بود که گوشی گرفت دور تا دور گوشیشو چسب نواری زده بود 😐😐😐😐
وااای چه باحال ....چقده خندیدم😄😄😄
میرخان: شایدهم مکرزنان؟؟ روشنک:خرد تا به زنان برسد نامش مکر میشود!!نه؟؟.....و مکر تا به مردان برسد نام عقل میگیرد!!!میرخان:قصه هایی هم هست درمورد زنان بدکاره!!روشنک:که نتیجه مردان بدکاره اند...!!! شب هزار و یکم"بهرام بیضایی"
من یادمه دانشجو بودم اونموقع سیم کارتو باید با یه مکافاتی ثبت نام میکردیو قرعه کشیو خلاصه ماجرایی بود تا سیم بگیری شاید 1 سال طول میکشید تا نوبتت بشه خلاصه ماهم چیزی نمونده بود تا سیم کارتمونو بدن(سیم کارت مامانم البته ) بعد ما با کلی ذوقو شوق رفتیم ی گوشی سونی اریکسون خریدیم حالا جالبیش اینه از ذوقم هنوز سیم کارت نداشته گوشیه خاموشو (اونوقتا که مثل گوشیای لمسی الان نبود بدون سیم گوشی عملا کار خاصی نمیکرد!!) میبردم دانشگاهو پزشو میدادم