منم راهنمایی بودم که گوشی خریدم هر وقت موبایلم زنگ میخورد استرس میگرفتم که کیههههه چون خیلی خجالتی ام😥 برعکس همه که صدا زنگ گوشیاشونو آهنگای بلند و طولانی انتخاب میکردن من اکثرا میزاشتم رو سایلنت
یه بار با کل خانواده و خواهر و برادر و ... سر سفره نهار بودیم خونه سکوووت یدفه گوشی من زنگ خورد 😨هی همه گفتن پاشو گوشیته منم گیر داده بودم که نه ولش کن دارم غذا میخورم حالا استرسم گرفته بودم و رنگم پریده بود 😓😓پسره خواهرم گفت من جواب میدم تو غذاتو بخور هی گفتم نهههه نمیخواد ... خلاصه جواب داد:
خواهرزادم:الو سلام بفرمایید ... کجا؟؟ پارک ؟؟ اها بعد ازظهر ؟؟؟ باشه بمون میام خدافظ
خواهرزادم گفت یه پسری بود میگفت مگه قرار نبود بیایی پارک منتظرم چرا نیومدی؟! 😦😦😦😦
خواهرم گفت ینی این پسره صدا تورو از ساناز تشخیص نداد حتی نفهمید پسری!
واییییی همه نگاه ها برگشت سمت من 😳😳😳😳😳 منم سرخ شده بودم و لال
نمیدونم چرا زبون باز نکردم بگم حتما اشتباه گرفته یا از خودم دفاع کنم😓😓 خلاصه شدم آش نخورده و دهن سوخته خیلی خجالت کشیدم 😭😭😭( حالا جالبیش اینجاس که من انقد خجالتی ام که پسرای فامیل بهم سلام میکردن من سرخ میشدم و با لرزش صدا جوابشونو میدادم چه برسه بخوام دوس پسر داشته باشم نمیدونم این یارو از کجا از شانس من شماره منو گرفته 😳.)