دیروز عصر شوهرم داشت تو اشپزخونه غذا میخورد من تموم کرده بودم و تو پدیرایی نشسته بودم.دختره دو سالم رفت پیشش و هی گریه میکرد و اصرار که پاشو.اول کاری نکردم اما بعد رفتم بعلش کنم هر کاری کردم باهام نیومد و دوباره رفت چسبید بهش و گریه کرد.منم اومدم تو هال .بعد بهم با عصبانیت داد زد که تو عرصه نداری اینو ساکت کنی و مثل گاو( دوستان دقت کنید گفت گاو) نشستی! نمیدونم چیکار کنم خیلی افسرده شدم دوستان راهنماییم کنید چیکار کنم
از روی ناراحتی گفته به دل نگیر عزیزم
اگه شوهرتون اینو بهتون میگفت چیکار میکردین؟
عزیزم اقایون اعصابشون نمیکشه یهو یه چیزی میگن خودتو بزن به بیخیالی شوهر دوست پسر نیست که بترسه بزاری بری مخصوصا که بچم داشته باشی میدونه هرچی بگه میمونی واسه همین هرجوری بخواد تا میکنه یکم سرسنگین باش ولی قهر نکن
از دهنش در رفته.
میگفتی توام به جای اینکه مثل گاو نشخوار کنی بچه رو بگیر گریه نکنه
از خونه بابام نیاوردمش ک
من هفته ای یه بار همسرم میگه تو مدیریتت رو بچه ها ضعیفه، ولشون کردی به امون خدا، البته نمیگه مثل گاو، خب آدم ناراحت میشه دیگه
بعدم من تحویلش نمیگیرم میاد عذر خواهی
همشون مثل همن عزیزم خودت رو ناراحت نکن، خودشون نیم ساعت هم نمی تونن بچه نگه دارن
می گفتی خودت گاوی
میخواستی بگی عزیزم اگه من گاو باسم که تو هم گاوی اونم گوساله ست، نه این.
میگفتی لطفا موقع عصبانیت به خودت توهین نکن
میگفتم گاوا باهم ازدواج میکنن ببین تو چقد داغونی ک با یه گاو ازدواج کردی خاک تو سر بدبختت از گاوم پاین تری/:
میگفتی تومعرفت نداری ببینی این بچه دلش تو رو که باباشی میخواد
بی عاطفه
خوب داشته غذا ميخورده .. شايد از سر كار اومده بوده خسته بوده..البته شما هم خسته هستين توي خونه و كار خونه بجه داري..ولي موقع غذا خوردنش يا وقتي كه تازه مياد خونه سعي كن يكم جو اروم باشه و بچه رو يكم اروم نگه داري.. حرفش خيلي خيلي بد بوده..حق داري .شايد من بودم مي گفتمخودتي
عصبي بوده
شوهر من تو عصبانيت هيچي نميفهمه
تو سرش ميزنه خاك تو سرم با زن گرفتنم مردم زن دارن منم دارم
اما بعدش كه خوب ميشه عين سگ ميگه غلط كردم دقيقا عين سگ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
