بعدظهر تو خونه دلم گرفته بود گفتم برم دور دور کنم زنگ زدم به شوهرم گفتم من برم پالتو ببینم گفت اونقدر کارت پول نداره گفتم چقدر داره گفت 150 گفتم خوبه باهاش حداقل یه دست لباس میتونم بخرم گفت نه لباس نخر گفتم پس سفره خونه اونم گفت نه گفتم عزیزم من چه مبلغی اجازه دارم از کارت برداشت کنم؟ چون نظر شوهرم انقدر برام مهمه که با اینکه از رو کارتش یکی واسه من زده که همیشه همراهم باشه بازم ازش اجازه میگیرم .همش پرسید چی میخوای بخری گفتم نمیدونم میخوام برم بیرون هواخوری یه پولی هر چقدر که خودت صلاح میدونی اجازه بده برداشت کنم همراهم باشه یه چی خواستم بخرم گفت همه چی تو خونه داریم هواخوری که پول نیاز نداره و من باید بدونم چی میخوای بخری گفتم اخرشم گفت اگه ابمیوه هم بخوای بخری بیشتر از بیست تومن نمیشه بهش میگم من اصلا مبلغی تعیین نکردم که بهم بدی عزیزم تو اگه 2 هزارتومنم بدی من دستتو بوس میکنم میگم مرسی مرد من این برای من با ارزش فقط بهم بگو چقدر که بدونم همش میگه من تیلیاردر نیستم منم عصبانی شدم گفتم چقدر نفهمی اونم گفت یه قرون بهت پول نمیدم حتی صد تا تک تومن منم گفتم حالم بهم میخوره پول تورو بگیرم الانم قهر کردیم😥😥😥
نه خداروشکر .فعلا که اوضاع رو ب راهه.روزی میرسه.اما الان شوهرم ی دعوا داشته ۳۰ اخرین دادگاهشه اگه قرار باشه محکوم بشه دیه سنگینی باید پرداخت کنه.بدجور درگیرشم😔
من امروز رفتم خرید این کارتش بدیش این بود تا کارت بکشی میاد به گوشیش . خلاصه چندبار که کارت کشیدم زنگ زد گفتم جانم گفت هیچی خواستم ببینم حالت خوبه کی میای گفتم آره خوبم تو چطوری و خندید و قطع کردیم. بعد که رفتم خونه گفت حالا بیا ببینیم چیا خریدی . فردا داریم میریم مشهد پیش خانواده همسرم همش برا اونا هدیه خریدم گفت پس خودت چی گفتم چیپس خندید و بعد نشستیم در آغوش هم و چیپس و ماست خوردیم. این بود داستان امشب ما تو هم چون آخرش فحش دادی ناراحت شده. شایدم پول نداشته