عموی همسرم زنگ زد بهم گفت ببخشید ب

بعدش چی صدا کردی

من اصلا دوست ندارم به پدر و مادر همسرم مامان و بابا بگم هم اذیت کردن هم اینکه پدر و مادر من نیستن که

میخوای زنگ بزن بهش بگو اگه اون سال گفتم جای پدرم اشتباه کردم شمامم جای شوهر عمم

تازه عقد کرده بودم رفته بودم مسجد محله شوهرم اینا،،،،بعد تو حیاط مسجد یه زن از اشناهای شوهرم جلوی زن و مرد،،داد زد سر من بلند بلند که چرا حجابت درست نیست من اگه به تو تذکر ندم باید جای تو برم جهنم ،،،،، من خیلی گریه کردم ،،دوتا خپاهرشوهرامم همونجا بودن هیچی بهش نگفتن،،،حجابمم خیلی خوب بود فقط شاید چادرم رفته بود عقب یه کمی از موهای جلوم معلوم بود،،،چند سال بعد بهم زنگ زد گفت حلالم کن من بهش گفتم اشکال نداره حلالت کردم ولی همیشه میگم کاش حداقل دلمو خالی کرده بودم 

پس سنش هم زیاده. نه اصلا" حرف بدی نزدی. نهایت احترام رو گذاشتی.‌ مردا هم به جزییات توجه نمیکنن. اون هدفش حلالیت گرفتن بوده، شما هم بهترین پاسخ رو دادی. 

بعدش خیلی کم میدیدمش و میگفتم آقای فلانی . ( فامیلیشو میگفتم) . قشنگ می‌فهمیدم خوشش نمیاد ولی من نمی‌توانستم راحتتر از این باهاش باشم 

مگه بابات پشت سرت حرف می زنه که جای باباته

البته اون باید خجالت بکشه مرده گنده نه تو

چرا بد باشه ؟؟؟

همینکه بااین سن و سالش اشتباهش پذیرفته و معذرت خواهی کرده عالیه

چقدرا به من بدی کردند تازه طلبکار هم بودند

شما هم خوب جواب دادی

منظورش از مثل بابامید از لحاظ سن و سال میگه

همینکه جرات کرده اشتباهش پذیرفته و معذرت خواهی کرده یک هیچ از خیلی ها جلوتره

حالا اشكال نداره دفه بعد دیدیش بگو اصن نمیبخشمت😂