امان از مادرشوهرا حالا من پیش دوست مادرشوهرم هر سال قرعه کشی میذارم میزنم به یه زخمی اینم بگم با حقوق خودم قسط میدم سال اول افتاد میخواستم مبل بخرم به زور پول داد میگفت پولتون خودم نگه دارم ولخرجی نکنین آخرم پول زد به حساب پسرش پارسال افتاد با بدبختی پول داد میخواستم تخت خواب بخرم هی میگفت واجب نیست پولتون میذارم بانک وام بگیرین آخرم پول زد به حساب شوهرم امسال هنوز نداده آبان به اسممون افتاده از الان میگه پول نمیدم بیاین بریم واسه محمد یعنی شوهرم طلا بخره