2777
2789

من خبر نداشتم شوهرم گفت این هارو

جاریم و برادر شوهرم که می خواستن برن مکه .چون خونه ی مادر شوهرم نزدیکه ماست تا این جا اومدن خداحافظی 

بعد زنگ زدن شوهرم که بیان حداحافظی شوهرمم نبود ماموریت کاری بود اینا دیگه گفتن از خانومت تلفنی خداحافظی می کنیم 

شوهرمم گفته تا اینجا اومدید خب خانومم ناراحت میشه یه سر برید

دیگه بعدش به من شوهرم زنگ زد رفتم دم در هرچی گفتم بالا نیومدن و به قول خودشون کار عجله ای شده 

نمی دونم چرا اینقدر آدم های سردی هستن

من ناراحت شدم ولی خب بروز ندادم حتی به شوهرم جولوی جمع گِله می کرد .گفتم عیب نداره برادرته دیگه اخلاقشونه .مهم نیست .

من خودم حیلی دوستشون دارم و احترام میزارم .


خدایا خودت پشت و پناهم باش

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ببخشیدا طرف میره مکه ، شما باید بری راش بندازی نه اینکه اونا بیان خدافظی اینم مدل جدیده منکه ندیدم، ...

من که باردارم پمی تونستم برم 

برام چون مهمن جاریم اینا دوست داشتم بیان خونه ام چرا دم در 

خدایا خودت پشت و پناهم باش
من که باردارم پمی تونستم برم برام چون مهمن جاریم اینا دوست داشتم بیان خونه ام چرا دم در

خب برات مهمن زنگ میزدی خداحافظی میکردی، در کل به نظرم اونا کار خاصی نکردن، داشتن میرفتن مسافرت، شاید شما حامله ای حساس شدی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز