منم یروز بعد از ظهر خوابیدم خواب عجیبی دیدم
من خوابام همیشه کدر و غیر شفافن و بزور یادم میمونن
ولی این خواب خیلی شفاف و روشن و واقعی طور بود
خواب دیدم با شوهرم و دخترم رفتیم تو یه شهر یا روستایی دنبال شخصی
بعد تو این مکان خیلی خونه ها عجیب بودن
کوچیک و بهم چسبیده همه هم مثلا یک مدل و شبیه بهم
من از یه خانم که تو ایوان خونش نشسته بود و صورتش پوشیده بود گفتم منزل فلانی کجاست بهم نشون داد و من شوهرمو گم کردم دخترمم بین راه موند و فقط خودم وارد اون کوچه تنگ و تاریک شدم تا جایی تنگ شد و دیوارا به قفسه سینم فشار آوردن و من داشتم خفه میشدم چند لحظه تو همون حال بودم که یهو فشار ها برداشته شدن و صفحه تاریکی جلوی چشمم اومد که توش نوشته بود شهیدی ۵۴ ساله شفیع من شده و منو نجات داده اهل فلان جا که من یادم نمیاد گفته کدوم شهر
بعد از خواب پریدم
الان سرچ زدم شهید ۵۴ ساله شهید علی صیاد شیرازی اومد
اهل خراسان و شهرستان کلات
حسم میگه همونه که توی خوابم بود