2777
2789
عنوان

داستان زن همسایه خواهرم

1374 بازدید | 24 پست

خواهرم واسم تعریف میکرد 

همسایمون یه زن بساز و خانواده دوست بود جوری که داشتن خونه می‌ساختن زن از صبح تا شب مثل کارگرا  سر ساختمون کار میکرد تا از مستأجری راحت بشن

شوهرش نظامی بودوهر چند وقت می‌رفت ماموریت وخانم همه کار هارو به دوش می‌کشید دو تا پسر کوچک هم داشت

 زن فقط پس انداز میکرد تا خونشون زود ساخته بشه بالاخره خونه آماده میشه چند ماهی به خوشی اونجا زندگی می کنن یه روز که خانم منتظر شوهرش بود تا از ماموریت برگرده

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وقت شوهرش زنگ خونه رو میزنم زن در رو باز میکنه آقا با یه دختر جوان میاد خونه زن می‌پرسه این کیه مرد بعد از کلی خجالت میگه اینو صیغه کردم بدون این نمیتونم زندگی کنم

زن همونجا دم در بیهوش میشه

انقدر از این خیانتا و چرت و پرتا تعریف مبکنید من نسبت به شوهرم بییییی دلیل شک کردم اعصابم داغونه نکن ...

اخ گفتی،شوهرم امشب والیبال بود چند مین دیر کرد کلی فکر منفی اومد تو ذهنم 

بعد از یه سال زن طلاق میگیره ومیره خونه پدرش یه روز از سر کنجکاوی میان از جلوی خونه ای که زن بازحمت ساخته بوده رد میشدم که دیده زن دومی روفرشی رو از تراس میتکونه بازم غش می کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792