خانوما حق با منه یا نامزدم؟
اولن بگم مادرم زن درستی نیست و از وقتی من و نامزدم اشنا شدیم مارو اذیت میکردش و همش دردسر درست کرده برامون و منم دل خوشی ازش ندارم و حتی خالم ازش بهم میخوره چون خیلی از بچگی بمن اسیب زده و به پدرم خیانت کرده ولی هنوز باما زندگی میکنه....
یسال پیش مامانم حالش بد میشه نامزدم اینو میبره خونشون میزارتش پیش مامان خدش خواهر منم از بچگی من بزرگ کردم و شدیدا وابستشم و مثل دختر خدم بزرگ کردم اونروز این خواهرم پیش مامانم بود بنا به دلایلی .خیلی کمپیش میاد بزارمش پیش مامانم اونروز من زنگ زدم مادر نامزدمجواب داد گفتمکجاس مامانمگف اینجاس حالش بده من گفتم اونجا کجاس گف شهرک فلان شهرک فلان هم بنظر من جای خلافکارا و کلا کسایی ک درست نیستن بود منم قاطی کردم نگران خواهرم شدم داد و بیداد کردم گفتم خانم محترم مادر من اونجا چی میکنه شهرک فلان کجاس اصن اونموقع اصلا هنوز نامزدمو نشناخته بودم الان یکسال گذشته و من دوبار از مادرش معذرت خواهی کردم بابت اون حرفا و امروز یه بحثی شد سر اینکه منم برم سر کار بعد نامزدم برگشته میگه مامانم یکسال پیش گفتش این دختر نازپروردس با حقوق تو نمیسازه میره سر کار(وضعیت مالی پدرم خیلی خوب بوده و من در بیشتر زندگیم دغدغه مالی چندانی نداشتم) بعد گفتم من برا مادرت احترام قائلم دوبارم معذرت خواهی کردم از ولی مگه اصن به مادر تو ربطی داره ک من برم سرکار یانه؟ مگه خدش نمیره؟(خدش معلمه) نامزدم گفته هنوز شاهکارت ک داد زدی گفتی مامانم فلان یادش نرفته گفتم خب من حق داشتم خواهرم پیشش بود نگران خواهرم بودم بدترشم میکردم حق داشتم حالا بام قهر کرده
یکساله باهمیم