خیلی بدبختم همه خوشبختن همه چی دارن جز من

درمان داره من بچه بیش فعال اطرافم دیدم ک با دارو کنترل میشن پیگیر شو 

این چیزا پیش میاد اشتباه کردی از خواهرش معذرت بخواه وبرین سر زندگیتون

کی گفته مثل بچه های معمولی نمیشن چرا عیب میذاری روی بچه طفل معصوم اتفاقا من زیاد دیدم بچه های بیش فعال با درجه های متفاوت ک مثل بچه های معمولی درس خوندن بزرگ شدن و تو اجتماع پذیرفته شدن

شما نمیخوای سختی های زندگی رو تحمل کنی همونایی ک فکر میکنی معمولی هستن و راحتن هم تو زندگیشون با ده ها چالش مواجه میشن هیچکسی بدون غم و غصه نیس مطمئن باش

نه من اصلا ب فکر حرف و حدیث دیگران نیستم واقعا بچه دوست دارم و مطمئنم اگه بچه دار بشم دار و ندارمو ب ماش میریزم 

درسته باید شرایط فراهم باشه ولی شما هم الان ک خدا بهت بچه داده ناشکری نکن و کمکش کن زندگی عادی داشته باشه شما خودتم داری انگ غیرعادی بودن ب بچه خودت میزنی... من صدها زن تو این چند سال دیدم ک آرزوشون ی بچه اس 

تایپکتو خوندم ناراحت شدم عزیزم به نظرم اونا میخوان بترسوننت با طلاق تو عذرخواهیتو کردی ولی اونا میگن طلاق بگو باشه طلاق بگیریم قبول ،قتل که نشده انسان ممکنه خطا کنه ،خودتو محکم نشون بده ،به شوهرتم زیاد اس اینا نده 

همسرم میگه طلاق نه ولی خودتو اصلاح کن و عاقلانه تر رفتار کن

پیش مشاوری هم ک رفتم معرفیم کرد ب روانپزشک چون ک استرس و اضطرابم دیگه خارج از کنترلمه جدیدا حس میکنم افسرده هم شدم

ولی حب همسرم هم باید یه سری اصلاحات انجام بده و نذاره حانواده اش کلا تو زندگیمون دخالت کنن

الان هم پیش زوج درمان میریم هم من جدا مشاوره و دکتر 

انشالله مشکلت حل بشه عزیزم ی چیزی بهت بگم هیچ وقت بد خانواده شوهرتو بهش نگو بزار خودش متوجه بشه ،حالا من تعریف کنم از زنداداشم که تازه عروسی کرده ،خرید داشتن من به داداشم گفتم که دو تایی برین ولی عروسمون  مادرشم  با خودش برد دفعه بعد مامانم گف که تو به جای من برو منم با اصرارشون رفتم ، خدا شاهد میگیرم منو دیدن انقد اخم کردن با داداشم تو خیابون دعوا کرد گزیه کرد قهر کرد که چرا خواهرتو آوردی قراره من خرید کنم یا خواهرت من همون لحظه جدا شدم برگشتم خونه فقط خدا میدونه چقدر ناراحت شدم ! جالبش میدونی چیه همه منو دعوا کردن که چرا رفتی !! الان عروسی گرفتنو  و تموم شد ولی من دلم با هیچ کدوم صاف نمیشه هیلی دلمو شکست

ببین عزیزم هیچ بچه ای بدون دغدغه و مشکل نیس تو هر خونه و خونواده ای مشکل و چالش هست 

 آره شاید شما با این روحیات بهتر بود بچه دار نمیشدی یا شاید باید بیشتر آمادگی پیدا میکردی

ولی اینا همش رویا و خیاله واقعیت اینه ک الان شما مادری و بچه داری باید مسئولیت مشکلاتشو ب عهده بگیری باید قوی باشی مادر و پدر خدای بچهاشونن تکیه گاه و پناه بچه ها هستن اگه شما ضعیف باشی اون طفل معصوم ب کی پناه ببره؟

برای منم خواهرشوهرم تند تند رفت آرایشگاه و لباس عروس رو گنسل کرد تا ابد این خاطره بد برام میمونه و فکر نمیکنم تا آخر عمر این کاراشون رو فراموش کنم 

بفرض اینکه من نفهمی کردم بچگی کردم باید همون موقع زنگ میزدن ب مادرم یا برادرم موضوع رو حل میکردن اما متاسفانه دنبال بهونه برای کنسل کردن بودن 

تا ابد از عروسی متنفرم

ببین اونا خوشحالن اینجوری میکنن تورو اذیت کنن توکل کن به خدا ،فقط ی کار کن با شوهرت خوب باش با سیاست باش تموم میشه روزای بدت انشالله ،من زنداداشم دو بار جدا شده ی اعتماد به نفسی داره بیا و ببین ،تو بازار ی الم شنگه ای راه انداخت بیا و ببین ،الان هی بهم میگه فلانی اون وسیلتو از کجا خریدی واسه منم بخر یا فلان کارو برام بکن بخدا دلم باهاش صاف نمیشه ولی به خاطر برادرم مجبورم چون برادرم ی اخم بهش کنیم ناراحت میشه

چرا میگی خوب نمیشه؟ دکتر گفته؟