من ۲۲ سالمه مجرد هستم سر یک مسئله با خانوادم به مشکل خوردم همین امشب عضو سایت شدم تا نظرات شمارو بدونم که اگر جای من بودید چیکار میکردید. ما سه تا خواهر هستیم من بچه بزرگتر هستم وضعیت مالی خانوادم متوسطه تا جایی که یادمه مامانم همیشه دلش میخاست پسرداشته باشه با وجود اینکه من ۲۲ساله هستم اقدام کرده برای بارداری تا شاید بچه بعدی پسر شد این مسئله واقعا داره منو اذیت میکنه هم ازنظر روحی و هم استرس بهم میده بابت اینده ام. من دوتا خاستگار خوب داشتم اما چون خانوادم امادگی خرید جهیزیه نداشتن ردشون کردن یعنی هیچ وقت به فکر تهیه جهیزیه برام نبودن و هنوزم نیستن درصورتی که تمام همسن هام خانوادهاشون از سن نوجونی کم کم جهیزیشون رو اماده کردن جدا از این موضوع من شهر دیگه درس میخونم با اینکه خودمم کار میکنم اما هنوزم وابسته به خانوادم چون خرج و مخارج زیاده اهل ولخرجی نیستم ولی مخارج زندگی دانشجویی شهر دیگه اونم شهر بزرگ خیلی زیاده با وجود اومدن ی بچه دیگه این مسئله مالی برای من سختتر میشه و مطمئنم محاله دیگه با وجود این بی فکری خانواده اینده ای داشته باشم و بینهاااایت استرس گرفتم چون هیچکس حواسش به من و ایندم نیست از طرفی هم من رشته دانشگاهیم خیلی سخته نمیتونم ی بچه کوچیکو دور و برم تحمل کنم و تمرکز داشته باشم جدا از اون با این سن و بارداری مادرم میدونم که قراره مورد تمسخر بقیه باشم و الان بخاطر همین موضوع با خانوادم به اختلاف خوردم و میگن به تو ربطی نداره حرفشون درسته ولی درصورتی که اول مسئولیت بچه هایی که باعث شدن متولد بشه رو به عهده بگیرن حالا من باید چیکار کنم به شدت نگران این هستم بخاطر نبود بودجه مجبور بشم ترک تحصیل کنم و ایندم خراب بشه و هیچ وقتم نتونم ازدواج کنم و دیگه از رفتن تو جمع هم متنفر شدم میترسم مسخره بشم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
lاختلاف سنی من و بچه کوچیک خانواده 18 ساله منم به سختی دانشگاهو تموم کردم و پر جمعیتم بودیم و بعد دانشگاه رفتم سر کار و همه جهیزیه ایم خودم گرفتم و از خانواده کمکی بهم نشده و توقعی نداشتم ...الانم دارم وام ازدواج خودم میدم
خدایی مستقل باش و به فکر اینده در ضمن خواستکارم اصلا به فکر جهیزیه من و اینکه چی باشه خدایی نبود و 100در 100 خودمم نمیذاشتم باشه اون منو میخواست نه وسایل خونه را که
اولا وقتی خودتو تو موضع ضعف بزاری بقیه راحت مسخرت میکنن تو هم عادی رفتار کن که برای بقیه عادی باشه
دوما خیلی کار اشتباهی کردی خواستگار رد کردی به خاطر نداشتن جهیزیه،چرا با آینده بازی کردی؟ایا میتونی تا آخر عمر مجرد بمونی؟ایا مشکلت ده سال دیگه حل میشه؟خیر پس صبر کن و با این قضیه کنار بیا چون چه بخوایی چه نخوایی اتفاق افتاده پس خودتو باهاش وقف بده که اذیت نشی سوما اگر فکر میکنی خانواده به فکرت نیستن(که اینطور نیست)روی هدفات فکر کن و همچنین روی ازدواجت چون در نهایت به یه شریک عاطفی نیاز داری پس به خاطر بقیه ازش نگذر
مسخره شدن رو قبول ندارم اما خب تو بقیه ی موارد واقعا حق با تو هست. فکر میکنن پسر تخم دو زرده براشون میذاره، همین پسر فردای پیری میشه مایه ی ناراحتی و اعصاب خوردیشون.