توی یه جایی مثل کوه بودیم بعد با هم قدم می زدیم لباسای مشکلی با روسری و شلوار کلا مشکی پوشیده بود رو کردم بهش گفتم دعای تو قبول میشه میشه از خدا بخوای (خواسته امو بهش گفتم)قبول کنه اونم گفت همه کار خدا حکمت داره و اینا
بعدشو بیدار شدم
این فردی ک خوابشو دیدم مامان مامانبزرگم بود