از سرکارش ناراحت بود با یکی از همکاراش بحثش شده بود اونم به این گفته بود انقدر حرص نزن داری پیر میشی اینم همش تو فکر این حرف بود . بعد من خیار خورد میکردم روش نمک زدم گفت من بدون نمک میخواستم منم یه آب کشیدم بازم لج کرد گفت طعمش رفت نمیخورم منم گفتم گ ه میخوری یهو مثل چی از جاش پرید هرچی گفتم ببخشید با خودم بودم گوش نکرد و با پاش لگد زد به من و هولم داد سمت دیوار که بخواد گلومو فشار بده منم به غلط کردن افتاده بودم آخه وحشیه میترسم تو اوج عصبانیت بلایی سرم بیاره
ازین به بعد پا برخوردی باهاش داشته باشم نمیخوام مثل دفعه های قبل زود ببخشم
🖌️تو زندگی ما یک سری آدما هستند که ...!!!تو در معاشرت باهاشون اونا را عمیقأ تحسین میکنی بس که مهربونند، خوش قلبند،خوش اخلاقند ،یک رنگند،همراهند،با سلیقه و با حوصله اند اصلا درجه یک هستند یهو از ته قلبت میگی ای خدااااکه تورو حفظت کنه الهی که باشی همیشهبرای تو : که «رنجیدی و نرنجاندی»
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
تاپیک من بخون با یه روانی ۶ سال موندم اخرم دوماهه فهمیدم مریضی دارم دوهفته است کات کردیم چون واقعا دیگه تجمل اون حجم از بدرفتاری و حساس بودن و دیونه بازی روزانه رو نداشتم بهم استرس میداد