زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد💜درست وقتی کرم ابریشم فکر کرد که زندگیش تموم شده و فشار پیله اش در حال خفه کردنش است،پیله گشوده شد و شروع به پرواز کرد.سختیهای ما مثل پیله اند وجودشان برای تکامل لازم است.
هی نمیدونم اما خیلی دوستش دارم هیچکسو مثل این نتونستم دوست داشته باشم هیچکس
ادمای سمی خیلیاشون دوست داشتنی ان اما زندگی فقط دوست داشتن نیست
من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!