اشتباه فکر نی کنی
با اطمینان و یقین کامل میگم
آدمیزاد یه جونوری هست که بعد از خودش موفقیت و ثروت رو فقط واسه بچه ی خودش می خاد
من پنج سال اول زندگی با مادرشوهرم بودم و ناهار و شام هم حتی مشترک سفره مینداختیم
خاهرشوهرم همیشه خونه ی مادرشوهرم اومدنی
شوهر من بچه ی خاهرشوهرمو رو چشمم نگه می داشت
من بدم نمیومد منم پسر خاهرشوهرمو خیلی دوست داشتم باهاش زبان انگیسی کار می کردم بازی می کردم صبحونه اش خودم می دادم حتی چند بار با خودم خونه ی بابام بردم ولی ته قلبم ناراحت می شدم ،چون من مشکل نازایی داشتم و با مادرشوهرم مشترک زندگی می کردیم از رفتارهای اغراق آمیز مادرشوهرم و شوهرم ناراحت می شدم نه از خود بچه ،بچه هست دیگه تقصیری نداره ،تو هم سعی بچه ی جادیت دوست داشته باشی،سخت نگیر تا روزگار سخت نگیره
خودم پسردار شدم کلا یادش رفت بچه ی خاهرشوهر رو