راستشو نمیگفتی ....حالا تو زعفرون و دو تا سه تا لیوان بخور بعد از پله ها خودتو حالت افتادن بنداز که نگی از قصد بوده فیلم درست کن بزار تموم شه بخدااااااااا بقران به مقدسات گناهه دلت نمیخواد اونو بیاریش بدنیا بعدا دوباره حامبه میشی نترس
درکت میکنم با تمام وجود
تمام نه ماه بارداری گریه کردم وگفتم نمیخوامت
هروقت یادم میفته میخام بمیرم از خجالت ،آخه این بچه معصوم وضعیف چه گناهی کرده بود که اینقدر ازش نفرت داشتم
سقط داشتم تو گذشته و کاری می کردم می فهمید
زندگی آنچنان جالبی هم ندارم مشکل زیادم با شوهرم ندارم ولی انقدر بدبخت و ضعیفم که به خاطر اینکه از دستش ندم دارم یه موجود دیگه وارد زندگی داغون خودمون می کنم
به خاطر همین نبود بهتر بود
من خودم حامله نمیشدم اینقد گریه زاری کردم دکتر رفتم تا طبیعی کار خدا گرفت و شد الان اینقدددددد قدر جنین و بچمو میدونم که خدا میدونه اینکه چیزی و بخوای بشه خوشبختیه توی دنیاس بعضی وقتا باید فکر کنی عاقلانه و منطقی اگه عاشق شوهرتی و زندگیت مالی متوسط و بقیه چیزام جوره بخوای بچه ولی وقتی مث پدر مادر من که فقطططططط واسه رابطه همو میخواستن و زندگیشون جهنم خدا بود و منو بدنیا اوردن و سیاه بختم کردن بخوای پیش بری اینده بچت یکی مث منه متنفر از پدر و مادر و فراری از منزل
من خیلی آدم ضعیفی هستم و مریض روحیم و شوهرم خیلی آدم کثافتیه ولی با این وجود من انقدر خرم که باهاش موندم کل خانوادم ازم رو برگدوندند
هیچ کشی دیگه ندارم
انقدر زندگیم بده که واقعا با این حال روحیم دلم نمی خواد مادر بشم یا بچه داشته باشم
الانم شوهرم برام مهم تر از آینده اون بچه بود به خاطر اینکه شوهرم از دست ندم حاظر شدم آینده یه بچه خراب کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
