انقدشو نوشتم دستگیره ام خسته است بس که کوبیده شده ام قفل اش هرز رفته و در رفته است
من در خانه ای کوچک ولی پرجمعیت زندگی میکنم من از همان ابتدا که ساخت خانه تمام شد اینجا بودم
از آن زمان که بچه ها تمام سعیشان را میکردند دستان کوچکشان را به دستگیره ام برسانند تا الان که قدشان ار من هم بلند تر شده است
من دوستی با وفا هم دارم دوست من چهار چوب است او از همان اول با من بودا و باعث استحکام من شده