سلام
من بعد۱۴ سال زندگی با وجود تحمل سالها عذاب و ظلم هر طور ک فکر شو کنید جدا شدم
دو تا بچه دارم
حضانت بچه هامو گرفتم بجای مهریه
آقا با کسی در رابطه بود و منو نخواست این اواخر .
خانه دار بودم و تمام مدت پیش بچه هام
اما الان یک ماه و نیمه میرم سرکار و اصلا پیششون نیستم روزا برای کارای مدرسه و...
خیلی دارم عذاب میکشم
دلم برای خونه زندگیم خیلی خیلی تنگ شده
من و بچه هام مستحق این بلا نبودیم
چیکار کنم با آینده بچه ها؟؟؟
چطور آروم بشم ؟
اگر کسی تجربه ای داره ممنون میشم کمکم کنید
نمیدونم ولی منم به فکر جداییم
واسه کسی ک ازبچه هاش گذشته هیچ وقت دلت تنگ نشه اون آدم لایق شماها نیست اصلا
عادت میکنی گلم چاره ای نیست ان شاءالله یه زندگی عالی با بچهات بسازی
بدون پشتوانه مالی خیلی سخته جدایی کاش اول مدتی جدا زندگی می کردی ببینی چطوره بعد تصمیم قطعی می گرفتی. شوهر سابقت ازدواج کرده یا نه
خدای هرکس بزرگه
زندگی برخی مواقع بی رحمه
عزیزززممممم.
راحت تونستی حضانت بگیری؟
من از الان خیلی دلم تنگ میشه😭
چرا مردا نمیفهمن؟
چرا نمیتونن بفهمن زن خوب دارن ،باید کیف کنن😭😭
کاش منم میتونستم جدا بشم از دست کارای شوهرم روانی شدم
من نخواستم جدایی رو
من نمی‌خوام الانشم
ما خطبه طلاق مونده فقط بخونیم
چند ماهه جداییم
زنداداشش گفت با کسی در رابطه س
اصلا همه بهانه گیریاش برای اون بوده
فریاد می‌زد نمیخوامت برو
همش بیرون می کرد منواز خونه و من نمی‌رفتم
تا ب دروغ گفت خودکشی کردم من اومدم خونه بابام و دیگه نذاشت برگردم
منم بعد از ۱۳ سال با سه تا بچه الان یکساله که جدا شدم همینکه تصمیم به این بزرگی را گرفتیم که ادامه ندیم زیر بار ظلم خودش شاهکاره همینکه بچه هامونم با خودمون نجات دادیم و رهاشون نکردیم بزرگترین نعمته. من بچه آخرم دوسالشه فعلا شاغل نیستم اما فکر اینکه بخوام برم سر کار و دور باشم ازشون باز سختمه. اما دلم واسه روزایی که خانوهده بودیم تنگ میشه تقدیر بچه هامون متفاوتتره ما بالغیم و از پسش برمیایم
به عنوان بچه طلاق میگم هم خودت هم بجه ها برید مشاوره که این داشتانو قبول کنین‌اون موقع بهتر زندگی میکنین
ب جای مهریه برداشتم
راحت تر از آب خوردن
چون ن بچه ها رو میخواست
ن مهریه میداد
تا گفت بچه ها رو میگیرم مهریه رو بخوای گفت بچه هام و می‌خوام
خدا شاهده چقدر مراعات شو میکردم چقدر کتک می‌خوردم کسی نمیفمید
