چون اوایل اعتیادشه اینجوریه عزیزم.دو سه سال دیگه کامل مشخص میشه و اکثرا تغییر میکنه چهره و اخلاقشون.راه سختی در پیش داری.اینم بگم از هر 10 تا شاید دوتاشون ترک کنن تازه اونم تضمینی نیست که بر نگردن.بچه دار نشو و به فکر یه راه حل باش.ایشاالله خدا کمکت کنه
عزيزم
اول اينكه الان وزن و رفتار و شغلش و اينا عادي ه به مرور همه رو از دست ميده اگر بخواد ادامه بده
دوم اينكه حتماااا بايد به خانواده خودت و همسرت اطلاع بدي پنهان كاري بدترين كاري هست كه در حقش ميكني چون با پنهان كاري حمايت ناسالم ازش انجام ميدي و بيشتر به مصرف ترغيبش ميكني
سوم اينكه تا خودش نخواد ترك معنا نداره
خواستن واقعي
اگر قصد ترك داره واقعا به انجمن ان اي يا كنگره ٦٠ بريد هم شما و هم ايشون
میترسم وقتمو بذارم ترک کنه ی ماه دو ماه بعد دوباره بره سمتش.خانوادش گفتم اونا بردن کمپ ولی اومد دوباره رفت باباش باهاش قهره.هیچ کس ازش همچین انتظاریو نداشت.چون پسر عالی بود.میگن همین خوبا گیر بیافتن نمیتونن در بیان ازش
حقيقت اينه كه هميشه در معرض لغزش هست
اين شما هستي كه بايد تصميم بگيري
حتما هدايتش كنيد به سمت كلاس رفتن اونجا ميتونه حفظ پاكي بكنه
بهش میگم کلاس برو میگه من ترک میکنم تو ببین من به اونجایی که تو فکر میکنی نرسیدم که نتونم و برم کلاس .
خودش معلومه که خسته نشده.کاری میکنه این اعتیاد که افسرده دارم میشم.تا اینجاش خیلی محکم اومدم جلو.همین که جلو همه همه چیو خوب جلوه بدی سختترینه.
شما خودت شروع كن كلاسهاتو برو
اينكه شما همه چيو خوب جلوه بدي باعث ميشه كه ايشون به عجز ترك نرسن و وقتي ويترين زندگي خوبه حالا اين گوشه كنارا مصرف هم داشته باشن
شما كلاس رو برو اونجا خودتون هم متوجه ميشيد بايد چيكار كنيد
یعنی واقعا خوشبختی تا بدبختی یه ثانیس.یه روز فکر میکنی خوشبختریتی.یه روزم مثل الانم باید ی طرف ب عشقم که داره جلوم از بین میره فکر کنم ی طرف خودم و طلاق.
موادی ک گفتی بمرور مغز طهی میکنه و عقل و از بین میبره طرف دچار هذیون میشه این ب ارومی تاثیرشو میذاره شما احتمالا اولشه شاید اگه اراده خیلی قوی پشتش باشه بتونه رها بشه بدختیشون میدونی کجاس بای هزینه ترک میکنن ولی بعد مدتی دوباره میرن سمتش
کلاساش و فقط من برم فایده داره؟خودش اگه نیاد چی
شوهر من همین ماه پیش رفت کمپ،تااومد بیرون رفیقای کثافتش پیداش کردن و کشوندنش پیش خودشون و دوباره مطمعنم ک مصرف میکنه هرچند که زیربارنمیره اما شک ندارم ک گولم میزنه
توی این دوسال به اندازه 20سال پیرشدم اصلا اون آدم گذشته نیستم
بااینکه عاشق همیم
بااینکه بدون همیدگه زندگی نمیتونیم کنیم اما واقعا باوجود اعتیادش داریم نابودمیشیم
اصلا اصلا نمیتونم طلاق بگیرم
دلیل منطقیم اینه که پشتوانه مالی ندارم
دلیل احساسیمم دلبستگی ب شوهرم و اینکه نمیتونم تواین حال رهاش کنم هست
ببرش کنگره ۶۰
تهرانی؟
تازگی بهش گفتم حق طلاق میخوام باید بدی گفته باشه تو همین ماه میگم بیا بریم بدم روزی که از خودم مطمئن شدم.
عروسیاشون مشروب هست زمان مجردیش میخورده نامزد کردیم فهمیدم یه دعوا مفصل کردم ارادش واسه اون خوب بود حتی عروسی پسر عموشم نخورد.
کرج هستیم مامان کیانا
این کلاسا بهش که فکر میکنم بدتر عذابم میده که زندگی من به کجا کشیده شده که باید کجا برم.خانوادم بفهمن یه لحظم نمیذارن بمونم.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
