2777
2789
عنوان

دیدنی برای خواستگاری

345 بازدید | 6 پست

سلام 

من کارمند شرکت نفتم و الان ۳ سال شده ک رسمی شدم کارم تو دریا هست ۱۴ روز خونه ۱۴ روز سر کار 

قبلا با دختری قرار آشنایی داشتم باهم صحبت کردیم خود دختر خانوم از من خوشش امد ولی باباش گفت چون کارت اینجوریه دختر نمیدم قبول نمیکنم.

اونجا من ی دروغ گفته بودم در مورد تحصیلاتم گفتم ک لیسانس برق دارم درحالی که ندارم دیپلم برق هستم و دارم دانشگاه ادامه تحصیل میدم من ب دروغ گفتم ک لیسانسم. خلاصه این جریان گذشت تا امروز صبح من الان تو دریام سرکارم مامانم پیام داده میگه با دختره صحبت کردم قرار گذاشتم برگشتی خانوادگی بریم بیرون صحبت کنیم منم بخاطر اون دروغی ک گفته بودم گفتم نه من نمیخوام بیام ادامش نمیدم چون میترسم گندش بعد در بیاد خراب بشه همه چیز ولی مامانم خیلی دیکتاتوره میگه هرچی من میگم حرف نباشه منم بحثم شد نمیدونم چی ب دختره بگم راستش رو بگم یا هیچی نگم نمیدونم

راستشو بگو 

بگو در حال ادامه تحصیلم ولی قصد ازدواج دارم 🙃🙃

من آدمی نیستم که نادون ها رو مجبور به سکوت کنم اتفاقا میذارم حرف بزنند سبک مغزا رو تشخیص بدم😎😎💪🏻😏هر کی به من درخواست بده خر خر خره 🐴🐴🐴🐴

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

راستشوبگو

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز