دو سه ساعتی میشه که بیدارم صبحونه نخوردم هنوز از جامم تکون نخوردم ولی حالت تهوع داشتم تحمل نکردم رفتم بالا آوردم چون هیچی نخورده بود مایع زرد بود(خیلی ببخشید که حالتونو بهم میزنم)ولی توش تکه های خون بود
[ ‹تبریز گوزلی› ][تمنایِ وصالم نیست عشقِ من مگیر از من؛ به دردت خو گرفتم! نیستم در بندِ درمانت🤍]
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.