به خدا داغون دارم میشم نه ساله ازدواج کردیم شوهرم سه ماه بعد از عقد گفت بهت علاقه ندارم من میخاستم بهم بزنم عقد رو ولی نزاشت بعد از عروسی هم باهام سرسنگین بود حتی یه بار قهر کردم با وساطتای بیجای مادرش برگشتم سه ماه بعد باردار شدم ولی همیشه بحثمون که میشه میگه من به خاطر بچه هاست وگرنه ...موندم بمونم تو این زندگی یا برم ؟؟
واقعا نمیفهمم،،آخه دلیلش چیه
به نظرم بزار برو دنبال كسي كه عاشقته
چ بد):
اخه دلیلش چیه؟؟
اگ اینجوری باشه که جدابشی بهتزه ...
تحمل سردی وتلخی مرد مخصوصن اگ دوست ندااشته باش خیلی سخته...
نه سال با بی علاقگی..؟؟؟؟ مگه میشه؟؟؟
اونوقت رو چ حسابی شما بچه دار شدی خانوم
بچه داره اون طفلکو چکار کنه
امان از دست مردا،خب چرا اصلا ازدواج کردین وقتی علاقه نداشتین
چطور علاقه داشت رابطه بگیره و حامله کنه؟
این ادمان که مفت مفت زنها رو بدبخت میکنن
عزیزم چند تا بچه داری
ازش تا حالا نپرسیدی چرااا؟؟؟؟؟ یبار بشینین باهم صحبت کنین اگه گفت کسی دیگه رو دوس داره بنظر من برو دنبال زندگی که لیاقتته
عجب
ديدي دوستت نداره گفتي به بچه بزايي سريع پايه زندگيت محكم شه؟؟؟؟
بچه چي ميگه اين وسط؟
شما اگه آدم رفتن بودي باردار نميشدي
پس بشين بسوز و بساز
اگر دوستت نداشت چطور 9 سال باهات زندگی کرده؟ این مدت ازش خیانت ندیدی ؟؟ شاید نقطه ضعفتو پیدا کرده
بنظرم چون قبل ازبچه دارشدنت اين حرفو بهت زده همون موقع بايد يه فكري ميكردي الآن ديگه درحق بچت ظلم ميكني چون تو شرايطو ميدونستي وباردارشدي.
خودش که دیگه مدتیه میگه نه من اون موقعا اشتباه میکردم الان دوستت دارم میخامت ولی بحثمون که میشه میگه به خاطر بچه هاست موندم که این اصلا راست میگه که الان دیگه دوسم داره یا نه مثل همون موقعاس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
