هرچی خاطره خنده داردارین بگین 😁
بزا خودم بگم اولیشو😆
2روز بود که مامان بزرگم (مامان مامانم) فوت کرده بودن، آقا یهو دیدیم مامانم یه بولیزو بغل کرده داره چنان گریه میکنه..... میگف این بولیز مامانمه اخرین بار که اومده بود خونمون این تنش بود😭یهو زندایی بزرگم گفت آبجی فدات بشم اون بولیز واسه منه، با مامان جفت خریده بودیمش😆😆😆😆😆😆😆😆یعنی خدایی خود مامانم با اون حالش خنده ش گرفت بنده خدا پاشد رف بیرون 😂😂😂