2777
2789
عنوان

وضعیت تکامل کودک ده ماهه

| مشاهده متن کامل بحث + 452 بازدید | 62 پست

تورو خدا خودت الکی اذیت نکن منم آنقدر دنبال پسرم بودم پیر شدم چرا غذا نخورد چرا حرف نزد چرا دیر خونش بند میاد چرا گاهی صداش میزنم برنمیگرده چرا صداهای آروم نمیشنوه. وااایییی به خدا مریض بودم الان دو سال و نه ماهشه هم غذا میخوره هم حرف میزنه و همه ی چیزای دیگه

پسر من تا دو سال و دو ماهگی حرف نزد ولی الان گوشی رو برمیداره با همسرم همه ی آمار خونه رو میده

تا یک سال ونیم غذای جامد به سختی میخورد بیشتر سوپ میخورد الان یه بشقاب میذارم جلوش همه رو میخوره

میدونی تا من رهاش نکردم مشکلاتش خیلی بود چون نمیذاشتم بچه مثلا غذای جامد بخوره که بالا بیاره حتی 

فکر میکردم هر چی دورش باشم هرچی بیشتر بهش برسم مادر بهتریم

وقتی.رفتم کلاس غذاش دیر می‌شد خوب گرسنش می‌شد هرچی میدید میخورد

راه اشتباه من نرو


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ممنونم ولی ی سری چیزارو یاد نمیگیره خسته شدم افسردگی گرفتم ۸ ماه تمام با این درد مچاله شدم

عزیزم نگران نباش من بچم یک سال و نیمشه تا ۱۳ ماهگی فقط چهاردست وپا راه میرفت خداروشکر بچتون خیلی هم عالی داره پیش میره 

دس دسی وبای بای وتوپ بده مثلا قاشق رو بده اصلا بلد نیست

هنوز زوده گلم همش۱۰ماهشه چه توقعی داری بچه ها فرق دارن یه بچه فامیل داشتیم ۱۶ماهش بود همسن بچه من بود حرف می‌زد ولی دندون ۲تا داشت بچه من حرف نمیزد۱۰تا دندون داشت اون خوب راه نمیرفت بچه من خوب راه می‌رفت اینا تفاوت‌های جزئی،،،،  بخاطر تشنجش زوم کردی روش وگرنه اگه تشنج نمیکرد اصلا دقت نمیکردی و رد میشدی چون بچه ات همه چیش عادیه ونرمال  

تورو خدا خودت الکی اذیت نکن منم آنقدر دنبال پسرم بودم پیر شدم چرا غذا نخورد چرا حرف نزد چرا دیر خونش ...

خدا حفظ کنه بچه تو 

درست میگی عزیزم

ولی شرایط من خیلیییی دردناکه 

فک کن نوزاد دوماهه اولین بچه م تو بغلم تشنج کرد و هی تکرار شد ب شکل پرش و اسپاسم شیرخوارگی دچار فروپاشی روانی شدم زندگیم شبیه کلبه ی وحشت شده بود پنج ماه تمام پلک نمیزدم ک شمارش تشنج دستم باشه

پنج ماه تمام تک و تنها با این وضعیت وحشتناک زندگی کردم 

با این وضعیتم حتی شوهرم جای خوابشو از ما جدا کرد

تنهام گذاشت توی سخت ترین روزای زندگیم

حالا بعد از اون بمبارانی ک از روح و روانم شد 

نگرانم

نگراااااانم

خب هزار چیز بلده اونم یاد میگیره تا یک ماه دیگه مگه با تب واکسن تشنج میکنن؟

بخاطر تب نبود اصلا تب نداشت که 

وقتی ب دنیا اومد تنها بودم مادرمم خیلی کمکم نکرد سزارینی بودم پرستارا کمکم نکردن دخترم ۱۳ ساعت شیر نخورد شوهرمم بیخیال رفت خونه ب خاطر همونا تشنج براش از اول مث اینکه اتفاق افتاده چون بعدش زردی بالا گرفت و طول کشیده وگرنه دخترم همه چیزش سالمه

حتما یه کلاس مهارتی برو یا یوگا برو هرچی ازش فاصله بگیری حال هردوتاتون بهتره

شدیدا وابسته ی خودمه اصلا نمیتونم اشپزی کنم یا ی حموم برم میاد پاهامو میگیره بخدا ی ذره دور میشم جیغ و گریه هاش شروع میشه فقط دوس داره کنارش بشینم اونم با اسباب بازی هاش بازی کنه

خیلیییی توقعت بالا بچت خیلیم سریع بوده پسر من بدون مشکل همه کاراش عقب بود سینه خیز نرفت ۴ ماه نیمگی گردن گرفت ۵ ماهگی نشست ۸ ماه نیمگی یه دونه غلت زد ۱۰ ماه نیمگی چهار دست و پای ناقص رفت ۱۳ ماهگی راه افتاد حرف زدنش ی کلمه یکسالگی گف رفت تا دوسالگی شروع کرد ب کلمه گفتن و دو سال و نیمگی حرف زد ولی اوا سازی داشت 

بای بای و دس دسی اینا واسه یکسالگی یاد گرفت نگران نباش ماشاالله خیلی باهوش بهت حق میدم ولی با این حال خیلی جلو تر از خیلی بچه های دیگس

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز