مادرم خیلی متوقع هست

من ک برا مادرم خیلی میخرم

 اگه ازدرامد شوهرش یا اموال اون بده و شوهرراضی نباشع مدیونه مادرت اگه ازدرامد خود خاهرت انتظار داره که اونم ازته دل نده باز حلال نمیشه برامادرت 

خودش باید متوجه بشه عزیزم توچیزی بگی ادم بده میشیوضع مالی پدرت چطوره ؟

مادر منم همینه البته مادرم من سنش بالاست ، همش از بچه های میناله با اینکه در حد توانمون کمکش می کنیم اینم بگم اونایی که دو ماه یه بار میان سر میزنن بهش رو بیشتر دوست داره

دختر گمونم داره ب در میگ ک دیوار بشنوه 

منظورش خودتی شاید از تو توقع کمک بیشتر داره

من نمیفهمم اینا مارو ب دنیا آوردن و با شرایط خییلی معمولی بزرگ کردن چرا انتظار های عجیب چ تو بچگی چ تو بزرگسالی ازمون دارن چرا فک میکنن ماها بزرگ ک شیم کارگرشون ب حساب میایم

چرا میگه من بیشتر خواهرم بهش میدم 

ولی اهل جبران هست 

چقدر غم انگیز ک مادر پدر متوقع باشن از فرزند حالا کمک ب دلخواه طوری نیس ولی تعین تکلیف سخته بیشترم تو خونواده های سه چهارتا بچه ای اینجوره تو بیخیال شو و در حد توانت کمکتو بکن دیگه چاره نیست یا از دره خودش برو و بشین پرش کن ک فلانی«... پسرش ..».براش ال کرد بل کرد بیا و ببین چه کارا برا مامانش میکنه بلکه فشار از رو شما دخترا برداشته شه اروم اروم اثر میکنه

مادرم وضع مالیش خیلی خوب بود. تمام اموال پدرم را فروخته بود کرد به اسم خودش.  مادرم خیلی پسر دوست بود. خیلی برای برادرم پول خرج می‌کرد. براش خونه و ماشین و مغازه خریده بود. 

من ازدواج کرده بودم. اصلا وضع مالیم خوب نبود. 

مادرم توقع داشت خونش میرم همیشه مرغ وگوشت بخرم ببرم. 

منم وضع مالیم خوب نبود. خونه مادرم نمی‌رفتم. 

الان سالها گذشته.... منم اصلا مادرم را دوست ندارم. 

حالا برادرم و زنش همیشه خونه مادرم هستند. ولی هیچ وقت مرغ گوشت نمیبرن.

از تبعیض متنفرم.