2777
2789
عنوان

پیام جاریم روی گوشی شوهرم

2980 بازدید | 71 پست

امروز منو شوهرم به خاطر مدرسه پسرم سروش نصب کردیم این پیامای جاریم که مال ۴ ، ۵ سال پیشه اومد رو گوشیش اون موقع پسر من نوزاد بود 

قرمزا اسم پسر خودشه 

آبیا اسم پسر منه

سبزا اسم شوهر خودشه

بنفشه اسم داداش خودش و دایی پسرشه

مجبور شدم برای شناسایی نشم بپوشونم ببخشید.

 

چون اون موقع پیامشو سین نکرده بود نصف همین پیاما رو پیامک زد رو گوشی شوهرم برای همین دقیقا اونشب رو یادمه تو خونشون شوهر من همش داشت با برادرزاده اش فوتبال بازی میکرد فقط چند لحظه بچه رو سپردم بهش که خودم برم دستشویی در همین حد پیش پسر خودمون بود خودم اصلا بهش سپرده بودم هوای برادرزاده اش رو داشته باشه که غصه نخوره.براش هدیه و خوراکی خریدیم بردیم...

اون موقع اصلا برام مهم نبود نمیدونم چرا چند وقته بد جور رفتاراش میره رو اعصابم احساس میکنم دیگه تعداد این رفتار و حرکاتش خیلی زیاد شده.

تاپیک قبلی منم بخونید در مورد جاریمه 

واقعا به نظرتون این جاری من چشه این پیاما چیه درد و مشکلش کجاست.

شما جای من بودین چیکار میکردین


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب 

گفته که با بچش عموش وقت بگذرونه 

روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیده‌ای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بی‌عیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷

چقد زر میزنه بگو ببنده بابا 

          بی حوصله ام ... چنان که غم می ریزد                                                                                                                                           یک لحظه اگر تکان تکانم بدهند                                               ..🚶‍♀️...🚶‍♀️     ...            🚶‍♀️        ...                      🚶‍♀️              

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز