جوونه طلاق گرفته با یه بچه دلیل طلاقشم اونجوری ک دوست صمیمیش میگه خیانت های مکررشه. چند وقت پیش اومده بود خونه دوست صمیمی اش برا امتحان نمیدونم چی چی دوست صمیمیش اش هم فامیل نزدیک مایه ینی رفیق شیش خودمه بعد این سه روز اونجا بود چقد بردنش تفریح چقد خرجش کردن رستوران بردنش و فلانو اینا بعد این تا رسید خونمون ازین بدبخت غیبت میکرد . میگف خیانت کرده و خونش کثیفه و بچه هاش فلانن شوهرش بهم چشم دارع و فلانع و میرفت اونجا هم دقیقا ازمن غیبت میکرد و همین حرفو ب شوهر منم زده بود خلاصه یه روز این به رفیقم پیام میده که فلانی چرا گوشیمو چک کردی و فلانو اونم ناراحت شده بود قهر کرد . بعد این خراب خانوم فک میکرد من رفتم پیش دوستم همین غیبتایی که کردع بودو بهش گفتم و شروع کرد طومار نوشتن برام و کللللییی پیام چرت و پرت نوشت برام. این خراب خانوم به شوهر منم چشم داشت روز امتحان اینو شوهرم باهم رفتن و من چون امتحان داشتم خونه موندم و بخاطر به آب معدنی گرفتن شوهرم براش فک کرده عاشق چشم و ابروش شده. خلاصه که هر کسیو خونتون راه ندید اگه این دوستم این چیزا رو بهم نمیگفت من حالا حالا ها نمیفهمیدم