من نميدونم با شوهرم چطور بايد رفتار كنم هميشه طوري رفتار ميكنه انگار ازم طلب داره.نمونش همين امشب.كل خونوادش خونمون بودن من اينقد احترام كردم پذيرايي كردم كلي هم چيزميز دادم با خودشون ببرن.بعد جاي اينكه كمكم كنه رفته كنار مامانش نشسته هي به من تيكه ميپرونه.اصلا توش مونده بودم!!گفتم اگه جوابش بدم جمع ناراحت ميشه فك ميكنن با اونا هستم،ساكت شدم هيچ نگفتم.من وقتي زنش شدم خودش بود و لباس تنش.با بدبختي ساختيم گفتم من خودت و ميخوام پول بدست مياد.اينقد تلاش كرديم الان كه وضعمون بهتر شده كلا ١٨٠ درجه عوض شده.كلا از صبح كه بيدار ميشم زحمت ميكشم تا شب هي جلوش بذار بردار بچه كوچيك هم دارم اما نميدونم چرا اينطوريه.باهاش مهربون ميشم دم در مياره بد ميشم اونم بد ميشه به خانوادش احترام نذارم ميگه مردم دار نيستي اجتماعي نيستي احترام ميذارم جوري رفتار ميكنه يعني وظيفته.بغض گلوم و گرفته حس ميكنم دارم خفه ميشم نميدونم چيكار كنم احساس سرافكندگي ميكنم ديگه مثل قديم شاد نيستم نميخندم هميشه دلم گريه ميخواد شبا كه بچم خواب ميره جاي استراحت ميشينم يه گوشه گريه ميكنم.باهاشم كه حرف ميزنم سريع دعوا راه ميندازه كه لياقت من و نداري برو خونه بابات.همش دلش ميخواد تنها بره سفر.هرجا ميريم ميگه نمياي بريم مسافرت؟انگار زن و بچش پشمن.يا مثلا بهش ميگم برم كلاس فلان چي توش پيشرفت كنم ميخنده ميگه تو هيچي نميشي!!در صورتي كه من به اينجا رسوندمش من دارم زندگيش و بچش و براش نگه ميدارم ولي چون پول نميدن بابتش بهم.به چشمش نمياد.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
روزي كه من زنش شدم همه جوره جلو خونوادش وايساد و دعوا راه انداخت.و يادمه چقد بهشون فهش ميداد.الان جوري شده همش خانوادم خانوادم ميكنه.نميدونه براشون چه كنه.در صورتي كه اونا كاملا به زندگي ما حسودي ميكنن و آرزوشونه ما بدبخت باشيم