باردارم شوهرم صبح عدسی گذاشته بود رو گاز بپزه منم تخم مرغ آبپز گذاشتم بعد هی میگفت من میرم حواست ب عدسی باشه و ... من گفتم خودت گذاشتی من چه بدونم کی خاموش کنم تایم بگو گفت چک کن حجم آبش کم شد
بعد میرفت اتاقش کیفشو بردارم زیر زبون هی میگفت ای بر اونیکه تورو کاشته و زاییده ( منظورش این بود بر اونیکه تو رو کاشته و زاییده لعنت ، یعنی پدر و مادر )
منم پدرم ۱۵ ساله فوت شده و تا حالا چه پدرم زنده بود چه مرحوم شده تا حالا کسی جز با احترام اسم پدرمو نیاورده
حسابی قاطی کردم فحش کشش کردم گفتم معلوم نیست از کدوم جهنم دره ای پیدات شده نه پدر مرحوم منو دیدی نه چیزی خیلی 💩 میخوری بد و بیراه بگی و قابلمه عدسی رو بردم تو سینک خالی کنم ک اومد نذاشت
بنظرتون خیلی جوشی ام و زیاده روی کردم یا حق داشتم اخه دیروزم از این حرفای مفت میزد حساسیت ب خرج ندادم ک بدتر نکنه دیدم خیال کرده عادیه برام