خودش قبل اینکه بفهمه ازش شکایت کردم بجز فردای روزی که دعوامون شد اومد در خونمون دیگه هیچ خبری نبود ازش بعد چند روز طلبکارانه زنگ زد من خودم جواب ندادم مادرم جواب داد و بجای معذرت خواهی مادرش گفت شنیدم رفته شکایت کرده زده که زده زنشه و...خودش هم میگفت مگه الان (من)مرده؟
بعد از اون من مهریمو اجرا گذاشتم حساباشو بستم و...
دوباره سر و کله اش پیدا شد
منتهی من دیگه اقدامی برای دریافت مهریه انجام ندادم
سر پرونده ضرب و جرح خیلی اذیت شدم چون قبول نمیکرد که منو زده بعد یکسال همین خرداد ماه محکوم شد
تقریبا ۱۰ماهی هست که همش زنگ میزنه پیام میده که دوستت دارم برگرد و.. منتهی هیچی از سمت خانوادش نیست یعنی تقریبا یکسال بیشتره هیچ ارتباطی بین خانواده ها نیست
من یکبار درخواست طلاق دادم قاضی رد کرد چون اون موقع هنوز حکم نگرفته بودم