2777
2789
عنوان

با یه آقایی دارم آشنا میشم ببینین چی میگه بهم 💢

| مشاهده متن کامل بحث + 3410 بازدید | 137 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

😂😂😂

یه بار بذار بهت بگم چیکار کرد. این که به من میگفت جدا شدم سند و مدرکش هست بهتون نشون میدم. و میگفت 33 سالمه کارت ملیمم نشون میدم باور کنی. ( چون من فکر میکردم 50 سالشه. حتی قبل از اینکه اوکی بدم بهش گفته بودم شما هم جای پدرم 😐 نمیدونستم 33 سالشه. ) خلاصه وقتی تو دوران آشنایی بودیم.

من به اون خطش پیام داده بودم سلام خوبی؟

دیدم فردا جواب اومده که ( شما بیجا می کنید نگران همسر من باشید..من که نمردم  ...گورتوگم کن ...از بچه هاش خجالت بکش...می سپارمت به خدا جوابتو بده)

( مگه دکتری که حالشو می پرسی ...برو خانم ...خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه ..پاین قبری که داری روش فاتحه می خونی کسی توش نیست )

منم پیام دادم گفتم چی شده جریان چیه دیشب با اون یکی خط همچین پیامی اومد رو گوشیم.


گفت ( دورت بگردم مزاحم داشتم  از خانموهای اسنب بودش خودم جا خانم زدم براش فرستادم هواسم نبود  به تو هم فرستادم)


( البته شغل اصلیش اسنپ نیس میگه برا سرگرمی بعد از کارم اینو کار میکنم حوصلم سر نره ) 


بگذریم. خلاصه نمیدونم میخواس از این طریق اعتماد منو جلب کنه 🤥 یا واقعا زنش بوده 🤥 اخه از این حرکتا میزنه اوسگول.  حالا تعریف میکنم بعدی رو 😂

یه بار بذار بهت بگم چیکار کرد. این که به من میگفت جدا شدم سند و مدرکش هست بهتون نشون میدم. و میگفت 3 ...

میشه بعدی رو به صورت پیوسته توی تلگرام بگی؟

خدایی اینجا زیاد راحت نیستم

اونجا بگو بعد حرف هم بزن بلاک کن راحت 

حرف من روبعدش از جوابش اسکرین شات بدی ببینم بخندم خوشحال میشم :)

اخه حرف تو خیلی حرصشو در نمیاره و همون حرفاییه که خودم قبل تر بهش گفتم. من میخوام هم حرص خودم خالی شه هم حرص اون در بیاد.


من بهش گفته بودم عاشق موتور سواری ام. این به جز ماشین موتور هم داشت. بعد شهر ما خیلی خیلی کوچیکه همه همو میشناسن خانواده ها هم غیرتی.


باورت میشه یه شب ساعت 12 بود بهم گفت ملیکا جان بیام با موتور دنبالت بریم دور بزنیم.


گفتم این چه حرفیه به نظرت خانوادم اجازه میدن این وقت شب بیام بیرون؟ و تو شهر با موتور بچرخم!!!!!

اونم با یه مردی که واسشون غریبه!!!!


گفت فردا بیام بامامانت راجع به  خودمون باهاش  حرف بزنم لااعقل باهم محرم بشیم بتونیم جای بریم باهم


گفتم الان خیلی زوده


گفت نفس پس چطور هم بشناسیم 


گفت باش ملیکا هرچی تو بگی  ولی وقتی محرم بشیم راحتریم ترس این نداریم جای بریم  بیشتر میتونیم رفت وامد داشته باشیم باهم  دوریت سخته بی انصاف


فقط بدون من ادم خوبیم برا زندگی  خود دانی هر چقد دوست داری صبر کن  وبسنج ولی 

بعدم شناخت تو تکرر دیدار هست نه تو طولانی بودن زمان

عزیزم چرا جدا شده؟اون داستان اسنپ و... چندش آور بودوایب مرد بودن و... نمیده انگار باهم برین مشاوره ب ...

من سایشو با تیر میزنم انقدر که ازش چندشم میشه حالا بخوام مشاوره هم برم باهاش؟ عوق 🤢

آفرین به شما که حدود رو برای یه پسر تعیین کردید اگه اون پا فراتر بذاره با وجود تذکر و تاکید شما قطعا برای هر مساله ای به خطوط قرمز شما بی اهمیت خواهد بود. شما رو با دخترایی که بشمار سه بغل و بوس میدن اشتباه گرفته‌.

میشه بعدی رو به صورت پیوسته توی تلگرام بگی؟خدایی اینجا زیاد راحت نیستماونجا بگو بعد حرف هم بزن بلاک ...

ببین دقیقا بعد از اون قضیه که گفتم راحت نیستم گفت فکرت سیاهه ( تو پست اول گفتم )


( گل برام خریده بود )  بحث عوض کردم گفتم گلا چقد خوشبوئه.من بوی گل خیلی دوس دارم.


گفت وقتی نفس ازدواج کردیم  من چطور دلم میاد گلم  بخورم اخه فقط باید بوش کنم وبس از بس نازه



😐😐😐😐😐


پسرمچیش جالبهچندشم شد خبمشخصا هدفش چیزه خوبی نیست

ببین وقتی برا شما اقایون چندشه برا ما دیگه چقد حال به هم زنه 🤮

بخدا تا الان به زور تحملش میکردم ولی همش داشتم خودمو زجر میدادم 😤😠 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792