ریدن به اعصابم ، جالب اینجاس خواهرش شوهرم که باردار بود دوتا پشت سر هم شیره زده کرد اصلا خونه خودش نبود الانم بخدا قسم بچه هاش بزرگ شدن ولی یک روز خونه خودش نیست یک ماه بدون اینکه بره به خونش سر بزنه خونه اوناس
خب گلایه کرده
توهم به شوهرت بگو من نمیتونم بدون دعوت برم خونشون که ولی خیلی دوس دارم بگن اگر بگن من میرم حتما
خب حق دارن من بيشتر از خونه مامانم خونه مادر شوهرمم بازم راضي نميشن دوست دارن كلا بمونيم پيششون😍
مادرشوهر من به شوهرم گفته بود فریبا چطوره دوسه روزه حرف نزدیم باهم چیکارا میکنه
شوهرم اومد داد و بیداد که چرا محل نمیزاری به مامانم😂بعدشم یه هفته قهر کرد منم به مامانش گفتم دعواش کرد کلی
معمولا خانواده همسر یه گلایه یا انتظار ساده دارن ولی شوهرامون برخوردشون مهمه
اگر ما بمیریمم زنگ نمیزنن احوال بپرسن ولی مادرشوهرم هر دقیقه زنگ میزنه به خواهرشوهرم بیا بیا
من مشکل با اومدن خواهرشوهرم ندارم که چرا میره خونشون منم خودم دخترم ، ولی آدم نباید فرق بذاره
خونه خاله ام بودم دیدم واسه ناهار شوهرم با یه ظرف غذا اومد دیدم آش درست کردن یه کمم دادن برای ما به شوهرم گفتم چرا گرفتی اون باید میگفته بریم خونشون مگه ما آش نخورده ایم
حالا به نظرتون زنگ بزنم الان به مادرشوهرم گلایه کنم؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
