مامانم مچ من رو گرفته در حال چت کردن با پسر
فرداش بهم گفت جن،،ده ک،،،صی
با خانواده تو ماشین بودیم بعدش به مامانم گفتم مادرته
آخه دلم شکست
اونم پیاده شد چون وسط بیابون بودیم منو کلی زد موهامو کشید سرمو محکم میزد به در
بابامم اون درو باز کرد دو تایید منو میزدن
بابام به مامانم گف سوار شو اون طرف تر میزنمش
هیچی قشنگ وسط بیابون بابام منو کتک زد مامانم نگاهم میکرد داداشم نگاهم میکرد بابام کلی بهم لگد زد آخر سر دراز بودم رو زمین همه بدنم کبوده درد دارم
تازه ماشین گذاشتیم پارکینگ بابام به داداشم و مامانم گفت پیاده شدیم یه بار دیگه کتک بزنند شاید آروم شم
🙂💔