دختر خالم تو خونش یه چیزی پیدا کرده بود دعا نبود ولی یه چیزی بود که گفت شاید روش دعا خوندن
سه نفر بهش معرفی کردن یکی با کتاب نگاه کرد گفت از فامیلاتون طلسم کرده اون اورده گذاشته یکی هم با کارت نگاه کرد گفت موکلا آوردن گذاشتن دعا کردن روش
یه جا هم حضوری رفته با آینه نگاه میکنه با سواد هست
اون گفته جنا تو خونه که رفت و امد داشتن از اونا افتاده بندازید بیرون طلسم نیست و بهش گفته یه تصادف هم نشون میده
واسه ازدواج پسر خالم هم گفته اگه اینو زن دادید مهریه کم بگید
الان همش تو فکره که چه تصادفی چون شوهرش هم بیرون شهر کار میکنه با ماشین خودش میره و نگران برادرش که چرا گفت مهریه کم بندازید
شنیدم نگرانم