2777
2789

اول اینو بگم من و شوهرم باهم تو مغازه کار میکنیم، دیشب بهش گفتم صبح باهات میام، اما دیگه تا حدود ساعت 5 صبح بیدار بودیم، صبح که خواستم بیدارش کنم گفت نیم ساعت دیگه بیدارم کن برم مغازه، میخواست یکم بیشتر بخوابه، 

منم گفتم خب شاید چون تعطیلیه خبری نیست نمیخواد من برم، 

بعدش که دیگه پاشد و همه کاراشو کرد اومد نشست رو مبل منم نشسته بودم زمین، دستامو انداختم دور باهاش که دستامو پرت کرد اونور گفت مگه دیشب برنامه نچیده بودی بیای، منم از اینکه دستمو پرت کرد ناراحت شدم سریع رفتم کارامو کردم در عرض سه دقیقه آماده شدم که اونم زد بیرون، بهش گفتم وایستا اومدم منم گوش نکرد رفت، منم پشت سرش رفتم تا من برسم ماشینو از پارکینگ درآورده بود رفته بود، بهش زنگ زدم گفتم من تو خیابونم بیا یه دقیقه دنبالم گفت برو خونه نمیام بااینکه نزدیک بود

منم قطع کردم گوشیو، دلم میخواد باهاش قهر باشم، اما حس میکنم تقصیر خودمه

عصبانیت همسرتون رو نفهمیدم

دلیلی نداشت!

خب هر دو تا دیروقت بیدار بودید

 آزادی بیان و آزادی قلم می تواند توسط یک قدرت بزرگتر از ما گرفته شود، اما آزادی اندیشه هرگز !📚🌱❤️‍🩹

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عصبانیت همسرتون رو نفهمیدمدلیلی نداشت!خب هر دو تا دیروقت بیدار بودید

نمیدونم والا اولش که دستمو پرت کرد بعدش قیافه گرفت، اخرشم جوری رفت من تو خیابون زنگ زدم بهش بغض کرده بودم که بیاد دنبالم گفت نمیام برگرد خونه 

خب بیداربودی به اون کارم میرسیدی ک قهرنکنه.مردا سیستمشون به اون وصله

مادری هستم ازتبارلرستان😍خداوندلایقم دونست بهم یه همسرمهربون دوتافرشته پاک داد❤️توی خونمون هوا خوبه چون تو هوامونوداری#الله🙏کاربری قبلیم الکی الکی تعلیق شد هرکاری هم کردم باز نشد😭😭😭خیلی بی رحمیه من هیچ کاری بحثی حرفی نزده بودم.
کلا نفهمیدم مگه دیشب چی شد که ناراحت شده ازت میگی که تا ۹ صبح بیدار بودید پس چرا ناراحت 😑

دیشب ناراحت نبود، ماهم تا 5 صبح بیدار بودیم فیلم نگاه میکردیم، بعدشم که خوابیدیم چون کم خوابیده بودیم گفت یه نیم ساعت بیشتر بخوابم بعد بیدارم کن خودم برم، چون این جمله رو گفت من فکر کردم نمیخواد منم بیام، منم دیگه فعالیتی نکردم لباس اینا نپوشیدم، بعد من که اومدم دستمو انداختم دور پاهاش دستمو پرت کرد گفت تو مگه قرار نبود بیای مغازه، که تا اومدم حاضربشم رفت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز