2777
2789
عنوان

دعا و جادو

311 بازدید | 29 پست

بعد از مدتها اومدم تو نی نی سایت پارسال این موقع ها وسواس شدید گرفته بودم و تقریبا دیوونه شده بودم الکی به خودم گیر میدادم و دنبال بهونه که برم ازمایشگاه و دکتر الان یادش میفتم تعجب میکنم تایپیکای خودم نگه کردم یادش افتادم سه ماه تمام گریه زاری الکی تا جایی که خودم برای خودم بیماری می تراشیدم این حجم از خل شدن ممکنه دعا برام گرفته بوده باشن؟!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوب نشدی ؟منم دارم متاسفانه دیونه می‌کنه

چرا من خیلی خیلی خیلی بهتر شدم چون وسواس عجیبی گرفته بودم فقط میرم دکتر و ازمایشگاه میومدم خونه سریع قرص خواب و میخوردم که وانیه ای بیدار نباشم

چرا من خیلی خیلی خیلی بهتر شدم چون وسواس عجیبی گرفته بودم فقط میرم دکتر و ازمایشگاه میومدم خونه سریع ...

چیکار کردی بهتر دی خدارو شکر خوب شدی من ترس اضطراب آینده رو دارم افکار گذشته اشتباهات فکزای چرا میاد تو سرم دیونه میشم ، قرصم میترسم بخورم وابسته شم چشمم زدن

[QUOTE=352797923]چیکار کردی بهتر دی خدارو شکر خوب شدی من ترس اضطراب آینده رو دارم افکار گذشته اشتباهات فکزای چرا میاد ...[/QUOT

ببین عزیزم الان همه این اضطراب ها رو دارن همه ادما مشکلات دارن ولی به نظر من چیزی که باعث میشه ما ها حالمون بد بشه ترسیه که تو وجودمونه از یه جایی به بعد دیگه نترسیدم از هیچی الانم هر اتفاقی که میفته یا حتی وسواس یه ذره بهم نزدیک میشه سعی میکنم کنترلش کنم میگم خوب تهش مریضی یا تهش این اتفاق ترسناکی که تو ذهنته میفته اصلا فوقش میمیری بیشتر از این که نیست یه جورایی خودمو سپردم دست خدا و ارامش بیشتری گرفتم

چیکار کردی بهتر دی خدارو شکر خوب شدی من ترس اضطراب آینده رو دارم افکار گذشته اشتباهات فکزای چرا میاد ...

ولی خوب اون اضطرابی که تو این چند ماه داشتم یه چیز وجشتناکی بود در حد تجربه یه سوگ وحشتناک واسه همین برام عجیب بود که شاید دعا گرفته بودن برام

[QUOTE=352797923]چیکار کردی بهتر دی خدارو شکر خوب شدی من ترس اضطراب آینده رو دارم افکار گذشته اشتباه ...

عزیزم تروخدا برا منم دعا کن شش سال از زندگیم افتادم 

یه دوره ای خریده بودم می‌گفت هر وقت این فکرا اومد هفت بار بگو محاله محاله محاله محاله محاله محاله محاله

عزیزم تروخدا برا منم دعا کن شش سال از زندگیم افتادم یه دوره ای خریده بودم می‌گفت هر وقت این فکرا اوم ...

امیدوارم زودتر خوب بشی من نمیدونم شرایط زندگیت چه جوریه اما به هر حال نباید زندگی و به خودمون زهر کنیم چیزایی که بهت اضراب میدون و بعضی وقتا حذف کن ولی بعضی وقتاهم تا حد توانت باهاشون رو به رو شو و بجنگ و همیشه پیش خودت بگو حتی اگه این اتفاق هم بیفته یه راه حلی براش پیدا میکنم یا حداقل میپذیرمش بهتر اینه که واسه اتفاق نیفتاده اضطراب و تحمل کنی

امیدوارم زودتر خوب بشی من نمیدونم شرایط زندگیت چه جوریه اما به هر حال نباید زندگی و به خودمون زهر کن ...

ببین مثلا اشتباهات هفت هشت سال پیشم میاد تو ذهنم چه قد بچه بودم هی غصه میخورم میگم دیونه هشت سال گذشته

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز