بعد از مدتها اومدم تو نی نی سایت پارسال این موقع ها وسواس شدید گرفته بودم و تقریبا دیوونه شده بودم الکی به خودم گیر میدادم و دنبال بهونه که برم ازمایشگاه و دکتر الان یادش میفتم تعجب میکنم تایپیکای خودم نگه کردم یادش افتادم سه ماه تمام گریه زاری الکی تا جایی که خودم برای خودم بیماری می تراشیدم این حجم از خل شدن ممکنه دعا برام گرفته بوده باشن؟!
ببین مثلا اشتباهات هفت هشت سال پیشم میاد تو ذهنم چه قد بچه بودم هی غصه میخورم میگم دیونه هشت سال گذش ...
اصلا به گذشتت برنگرد همه ادما اشتباه میکنن تو دیگه کاری از دستت بر نمیاد واسه چیزی غصه میخورن که بشه عوضش کرد تو رو خدا با خودت این کار و نکن چون میدونم چی میکشی میگم دوستم یه جمله ای بهم گفت همیشه تو ذهنمه بهم گفت این دورانت میگذره ولی خودتو حروم غصه هات نکن و درست میگفت الان که یادم میاد میگم اونجوری که من خودم و اذیت کردم حتی اگه مریض نبودم هم خدایی نکرده یه دردی میفتاد تو جونم از بس خودمو حرص دادم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
الان ۲۵ سالمه اشتباهات دوران ۱۷٫ ۱۸ سالگی شیطنت های اون دوران اذیتم میکنه البته بهت بگم خندت میگیره ...
پس سنت خیلی کمه تو این سن که دیگه ادم به خودش سخت نمیگره برو زندگی کن تفریح وقت واسه غصه خوردن زیاده قوی باش هنوز کلی از زندگیت مونده این که تو سن کم شیطونی کردی دلیل نمیشه الان خودت و عذاب بدی و زندگیتو حروم کنی
اصلا به گذشتت برنگرد همه ادما اشتباه میکنن تو دیگه کاری از دستت بر نمیاد واسه چیزی غصه میخورن که بشه ...
میدونی چی میگم تروخدا برام دعا کن خوب شم من دست خودم نیست افسردگی گرفتم پنج سال پیش همون باعث شد اینجوری بشم اول از آرش از دست دادن عزیزانم داشتم اون زمان که کرونا بود عموم فت شد به شدت ترسیدم هیچ جا نمی رفتم دوسال ، مامانم با حرفاش دلمو میسوزند دیگه کم کم به خودم اومدم رفتم باشگاه یکم بهتر شدم خدارو شکر اونموقع همش رو تخت بودم با هیچ کس حرف نمیزدم خدا بهم کمک کرد شهدا رو واسطه کردم حالم بهتر بشه ، خاله هام انقد تیکه کنایه فضولی تو زندگیم داشتن حذفشون کردم الان فقط خانوادمو دوست دارم و نامزدم خانواده ش ، آشنا به درد نمیخوره ، بعد نمیدونم چیشد فکرم سه ساله درگیر اینا شده ، زار میزنم بعضی شبا ، نامزدم و خیلی دوسش دارم میترسم اتفاق بد بیوفته ، از چشم نظر میترسم همون چهار سال پیش اینا چشم زدنم خیلی بد چند ماه معده درد وحشتناک گرفتم روزی ۱۵ تا قرص کپسول میخوردم خدارو شکر خوب شدم ولی الان انقد میترسم تو جمع فامیل آشنا برم نمیرم اصلا اضطراب دارم
میدونی چی میگم تروخدا برام دعا کن خوب شم من دست خودم نیست افسردگی گرفتم پنج سال پیش همون باعث شد ای ...
همه ادما از این چیزایی که تو گفتی میترسن ولی خوب بهش فکر نمیکنن که زندگیشون و مختل کنن پس دیگه خودت و جمع و جور کن و سعی کن بری سر کار سفر با ادمای مثبت رفت و اماد کنی واسه خودت هدف بزاری هر چند کوچیک و فکر تو بزاری روی رسیدن به هدفهات
بکماه پیش یکی تخم مرغ زده بود به ماشینم(نگبد از هوا افتاده بود یه پرنده داشته رد میشد و..) چون به شیشه بغل راننده زده بودن الان یکماهه زندگیم سیاه شده..تصادف دعوا تو خونه با شوهرم سرد شدم روزی هزار بار به طلاق فکر میکنم.خدا لعنتشون کنه😓
خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی به اصرار نگشایم. . .خدایا رهایم نکن💔
به خدا همین که از این تخت خودمو کندم با خانوادم ارتباط گرفتم خدا کمکم کرد خیلی سخت بود برام شکستنش د ...
خوب میشی عزیزم به این فکر که یه بار زندگی میکنی به خدا توکل کن قوی باش جوری که هم برای روزای خوبت اماده باشی هم برای روزای سخت فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی امیدوارم هر روزت روشن تر از روز قبلت باشه
بکماه پیش یکی تخم مرغ زده بود به ماشینم(نگبد از هوا افتاده بود یه پرنده داشته رد میشد و..) چون به شی ...
واقعا زندگی همینجوریم سختی خودشو داره چه جوری بعضی ها اینقدر میتونن بد باشن که برن دنبال این چیزا من هنوزم نمیدونم دعا و جادو جنبل وجود داره یا نه ولی خوب زیاد دیدم تو اطرافم از این چیزا